اخبار ویژه
روایت وارونه متهمان
از نوسانات نرخ تورم
وارونهنویسی روندهای اقتصادی دهه گذشته، به مأموریت و روال ثابت نشریات زنجیرهای تبدیل شده است.
این نشریات که از متهمان اصلی انحراف گفتمانی در دولتهای روحانی و پزشکیان (به مدت نزدیک به یک دهه) و عواقب اقتصادی منفی آن محسوب میشوند، هم برای مشکلات معیشتی مردم اشک تمساح میریزند و هم روند دهه گذشته را وارونه روایت میکنند.
تفاوت دولت شهید رئیسی با دوران قبل و بعد از خود این بود که منطقِ «ما نمیتوانیم» و «معطلی در مذاکرات فرسایشی و فرصتسوز» را کنار گذاشت و توانست بسیاری از روندهای منفی اقتصادی را مثبت کند. از جمله احیای رشد اقتصادی منفی شده در دولت روحانی، سه برابر کردن صادرات نفت، جبران بخشی از خزانه ارزی و ریالی خالی شده که به صفر نزدیک شده بود، احیای هشت هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل، پرداخت پانصد هزار میلیارد تومان بدهی و تعهدات انباشته، و دو برابر همین مبلغ بهرهبرداری از پروژههای عمرانی، و همچنین کاهش تورم 45 درصدی به 33 درصد.
با این وجود، روزنامه سازندگی وابسته به حزب اشرافی کارگزاران دیروز در تیتر یک خود تحت عنوان «پنهانکاری رئیس کل بانک مرکزی» مدعی شد: پس از چندسال وقفه، سرانجام آمار تورم سالهای پیش منتشر شد؛ دادههایی که نشان میدهد در دولت مرحوم رئیسی، تورم از مرز ۵۳ درصد عبور کرد و بالاترین تورم دولتهای پس از انقلاب را رقم زد، درحالیکه تصویر دیگری القاء میشد. بانک مرکزی پس از چند سال وقفه، سرانجام آمار تورم در دولت قبل را منتشر کرد؛ آماری که نشان میدهد در ۱۰ ماه از سال ۱۴۰۲ نرخ تورم بالای ۵۳ درصد بوده در حالی که بانک مرکزی در دولت مرحوم رئیسی از انتشار رسمی این دادهها خودداری میکرد تا نشان دهد، تورم رشدی آنچنانی نداشته و زیر ۵۰ درصد بوده است.
ادعای روزنامه کارگزارانی در حالی است که دولت شهید رئیسی تورم را با نرخ 45 درصد تحویل گرفت و این رقم هنگام تحویل دولت به آقای پزشکیان، به 33 درصد کاهش یافته بود.
این موفقیت در حالی بود که دولت شهید رئیسی در ابتدای سال 1401 (چند ماه پس از روی کار آمدن)، در اثر خالیشدگی خزانه ارزی توسط دولت روحانی، مجبور شد ارز 4200 تومانی را حذف کند که آثار تورمی خاص خود را به دنبال داشت. خالی شدن خزانه ارزی نتیجه سوء مدیریت خودخواهانه و خودمدارانه شخص روحانی بود که برای آرام نشان دادن بازار، دستور حراج ارز و سکه با قیمت را داده بود که نتیجه آن واگذاری رانتی 30 میلیارد دلار ارز و 60 تن طلا بود.
در اینباره آقای ولیالله سیف، رئیس کل اسبق بانک مرکزی در دولت روحانی، اخیراً گفت: در جلسهای، آقای روحانی دستور دادند که سکهها بدون هیچ محدودیتی عرضه و فروخته شوند. وقتی از ایشان پرسیدم که دو سال بعد چه کنیم؟ ذخایر طلا در دو سال آینده تمام میشود، پاسخ داد: «من با دو سال دیگر چه کار دارم؟ چقدر از دورهام باقی مانده؟ أَنَا رَبُّ اَلْإِبِلِ. من مسئول دوره خودم هستم.».
آیا روزنامه کارگزاران و نشریات مشابه از تاثیر این واگذاری ذخائر ارز و طلا در سالهای بعد و ایجاد تورم بیخبرند که نتیجه سیاسیکاری و خودخواهی روحانی را به دولت شهید رئیسی نسبت میدهند اما نمیگویند که دولت رئیسی موفق شد در سال سوم نرخ تورم به ارث رسیده را به 33 درصد کاهش دهد. این در حالی بود که در میانه سال 1401 نیز مزدوران نیابتی غرب، به فتنه و آشوب دامن زدند و همین التهاب نیز نقش مؤثری در تشدید تورم داشت و با این همه چنان که گفته شد دولت رئیسی نرخ تورم را در خرداد 1403 به 33 درصد کاهش داده بود. این نرخ کاهشی شده، پس از یک سال و نیم در دولت پزشکیان مجددا به 40 درصد رسیده است.
در اقدامی مشابه روزنامه سازندگی، روزنامه شرق ذیل تیتر «یک دهه فرودستی» به محدود شدن سهم اقلام ضروری در سبد هزینه خانوارها پرداخت، بیآنکه به نقش مدیریتهای غربگرا در پسرفت اقتصاد کشور، منفی شدن رشد اقتصادی، تعطیلی کارخانهها و افزایش تورم بپردازد.
درماندگی آمریکا
در مهار نفت صادراتی ایران به چین
«پالایشگاههای مستقل چین، خرید نفت از ایران را افزایش دادهاند».
خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت: با کمک سهمیههای تازه صادرشده برای واردات نفت خام، پالایشگاههای مستقل چین دوباره نفت خام تحریمشده ایران را میخرند و نرخهای فرآورش خود را افزایش میدهند، امری که فضا برای انتقال نفت ایران از ذخایر شناور و انبارها باز میکند و احتمالاً مازاد پایانسال در بازار را کاهش میدهد.
پالایشگاههای مستقل در استان شاندونگ چین که به اصطلاح «تیپات» (قوری) نامیده میشوند از زمان صدور دور تازه سهمیههای وارداتی توسط مقامات چین در هفته گذشته نفت ارزان ایران را از ذخایر ساحلی چین، خریداری میکنند. این سهمیهها برای خرید و ذخیره نفت خام توسط چین اهمیت دارند، چون همه پالایشگاهها بهجز پنج غول بزرگ دولتی باید برای واردات نفت خام سهمیه دریافت کنند. تیپاتها اکنون از سهمیههای خود برای خرید نفت خام ایران و افزایش نرخهای فرآوری استفاده میکنند. پیش از این هم گزارشهایی در رویترز و بلومبرگ منتشر شد مبنی بر اینکه پالایشگاههای مستقل چین مشهور به قوری (Teapot)، اولین بخش از سهمیه واردات نفت خام سال ۲۰۲۶ را دریافت کردهاند؛. به گفته منابع تجاری، پکن تاکنون حدود ۸ میلیون تن سهمیه میان ۲۱ پالایشگاه توزیع کرده است؛ افزایشی قابلتوجه نسبت به ۶.۰۴ میلیون تن در همین مقطع سال گذشته. هنگلی پتروشیمی با ۲ میلیون تن بزرگترین سهم را برداشته، رونگشِنگ ۷۵۰ هزار تن گرفته و شِنگهونگ و هونگرون سهمهای کوچکتری دریافت کردهاند. این سهمیهها فوراً قابل مصرفاند برای محمولههایی که پیش از پایان سال میلادی میرسند. این پالایشگاهها همان مشتریانی هستند که بشکههای «مسئلهدار» جهان را جذب میکنند؛ همان محمولههای ایران، ونزوئلا و روسیه که نیمی از مدارکشان شفاف نیست. با افزایش سهمیه، این پالایشگرها فوراً باقیمانده بشکهها را جمع میکنند-و همین باعث میشود قیمت بشکههای ترش تحویل فوری بهمحض شلشدن سیاستهای پکن تکانی بخورد. حتی شاخص دبی که هفتهها رمق نداشت، با شروع خریدهای چین دوباره نشانههایی از حیات نشان میدهد.
این اتفاق در حالی است که واشنگتن سرگرم تحریم هر مجموعه شاندونگی است که حتی نگاه کوتاهی به نفتکشهای ایرانی بیندازد؛ با این حال، پکن بیسروصدا همان بازیگرانی را دوباره فعال میکند که خزانهداری آمریکا درگیر مهارشان است. اما خستگی ناشی از تحریمها کاملاً محسوس شده و خریداران چینی طی ماههای اخیر بیانیههای خزانهداری را کنار گذاشته و به سمت بشکههای ارزان رفتهاند. افزایش سهمیهها این بیتفاوتی را فقط عمیقتر میکند.
در کنار این، احیاء شاندونگ-سه پالایشگاه که با مالکان جدید دوباره فعال شدهاند و اکنون خود نیز در صف گرفتن سهمیه هستند-باعث شده تلاش پکن برای مهار اضافه ظرفیت، بیشتر شبیه توصیهای محترمانه جلوه کند تا سیاستی الزامآور. دولتهای محلی بهدنبال اشتغالاند؛ پالایشگرها جریان نقدینگی میخواهند؛ و پکن به دنبال نظم است.
وقاحت دو عنصر معاند در تماس یواشکی
با آقای پزشکیان در نیویورک
یک نشریه اجارهای مدعی سفر آقای پزشکیان اگرچه از نظر دیپلماسی رسمی دستاوردی چشمگیر در حوزه روابط بینالملل به همراه نداشت، اما دیدار و تماس وی با ایرانیان خارج کشور از جمله سروش و کدیور میتواند نشانهای از تحول در سیاست داخلی تلقی شود!
فصلنامه آگاهینو به مدیریت محمد قوچانی(عضو حزب کارگزاران) اخیراً از دیدار پزشکیان با دکتر سروش و محسن کدیور خبر داد: گفتوگوی رئیسجمهور با چند چهره شناخته شده از میان روشنفکران دینی، دانشگاهیان و مدیران ایرانی مهاجر، نشان میدهد که دولت در پی ارسال پیامهایی متفاوت از گذشته است؛ پیامهایی که رو به سوی افکار عمومی داخل و جامعه ایرانیان مقیم خارج دارند.
عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی در ویدیویی کوتاه به تماس تلفنی و گفتوگویی که بین او و رئیسجمهور در سفر مهرماه به نیویورک انجام شده، پرداخته است. او تأکید کرده که این تماس فقط چند دقیقه طول کشیده اما مضمون آن قابلتوجه است: «در ماه سپتامبر که آقای رئیسجمهور پزشکیان آمده بودند به نیویورک، یکی از مسئولان حفاظت منافع ایران به من زنگ زد و گفت که آقای رئیسجمهور میخواهند با شما صحبت کنند، گفتم بله اشکالی ندارد و چند دقیقهای با ایشان صحبت کردیم. ایشان گفت میخواستم، تشکر کنم از مواضع شما در باب ایران در باب اسرائیل. من پاسخ دادم ما کار زیادی نکردیم و چیزی که به نظرمان رسید را گفتیم. کل صحبت من با ایشان ۳ الی ۴ دقیقه بود، بیشتر نبود. هم من کار داشتم و هم ایشان، مجال بیش از این سخن گفتن نبود. گفتم شما صدای رسایی در ایران هستید، بالاترین رسانه هستید در ایران لذا باید ندای مظلومان را بلند کنید. الان صدای آنها بلند است و صدای مظلومان کوتاه است و خفه شده است. من علیالخصوص از شما میخواهم کسانی که در این کشور به روی دخترکان معصوم اسید پاشیدند را معرفی کنید و اینها را بهدست عدالت بسپارید. ایشان حرفهای من را شنیدند و فقط در جواب من گفتند که دعا کنید که ما شرمنده مردم نباشیم».
به گزارش آگاهی نو و روزنامه سازندگی، «یکی دیگر از این رویدادها، دیدار بیش از یک ساعته میان رئیسجمهور و محسن کدیور، نویسنده و نواندیش دینی است. این پژوهشگر اخیراً در کانال تلگرامی خود نوشته: «هفدهمین سال است که مبتلا به غربت غربیه هستم. ۲۳ سپتامبر به من خبر دادند که ریاستجمهوری مایل است با دو نفر از اساتید بهطور خصوصی در نیویورک ملاقات کند. عصر ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵ (۳ مهر ۱۴۰۴) به مدت بیش از یک ساعت آنچه شرط بلاغ بود با صراحت و شفافیت به اطلاع رئیسجمهور رساندم. دکتر پزشکیان با رویی گشاده سخنان مرا شنید و به برخی گفتههایم، پاسخ داد. انتشار گزارش دیدار به عهده دفتر ریاستجمهور است. ساعتی قبل از بازگشت، یکی از مسئولان عالیرتبه دفتر ریاستجمهوری به دیدارم آمد و ازجمله گفت که چرا به کشور برنمیگردید؟! شرایط تغییر کرده است. تشکر کردم و پاسخ دادم، منتقدان ساکن کشور در حبس و حصر خانگی چه میکنند؟!»
آنچه در این روایت مفقود است، چند نکته قابل تأمل است: اولاً دو فرد یاد شده دارای مواضع ضد اسلامی و ضد شیعی صریح از جمله در انکار قداست وحی و انتساب قرآن به الهامات شاعرانه در قلب پیامبر (ص) و همچنین انکار مهدویت و امام عصر (عج) هستند و این علاوهبر حضور خیانتآمیز دو فرد مذکور در اتاق فکر فتنه سبز در لندن است، گروهکی که در کنار عناصری مثل مهاجرانی و بازرگان و.. نقش پادویی سرویسهای جاسوسی غربی و عبری را برای برپایی آشوب در سال 1388 ایفا میکرد. بر این اساس باید معلوم شود عناصر نفوذی در دفتر و همراهان رئیسجمهور چه کسانی بودند که واسطه دیدار و مکالمه با این دو عنصر معاند شدند؟
ثانیاً واسطههای ملاقات که کاملاً به خیانت خود و حاشیه سازی ماجرا واقف بودهاند، ترجیح دادهاند تماس و دیدار را به شکل پنهانی (یواشکی) انجام دهند و اکنون ماجرا از سوی دو عنصر معاند درز پیدا میکند. این عناصر زاویهدار چه کسانی هستند که حتی شجاعت معرفی خود و ارائه گزارش شفاف و عذرخواهی از نظام و مردم را ندارند؟ ثالثاً ادبیات طلبکارانه آن دو وطنفروش نشان میدهد که پیام قاطع حضرت امام(ره)در منشور روحانیت در تاریخ 3 اسفند 1367 چقدر درست بود که فرمودند: «امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان (لیبرالها) در کنار ما نیستند، چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحمهای بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونهای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من بعضی از این موارد را نه تنها به سود کشور نمیدانم که معتقدم دشمنان از آن بهره میبرند، من به آنهائی که دستشان به رادیو- تلویزیون و مطبوعات میرسد و چهبسا حرفهای دیگران را میزنند صریحاً اعلام میکنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند».
المسیره: بمب سنگرشکن آمریکایی
به ایران منتقل شده است
برخی منابع رسانهای در منطقه میگویند حزبالله لبنان، تصاویر و قطعات بمب آمریکایی GBU- ۳۹B را در اختیار ایران قرار داده و ایران میخواهد قابلیت نفوذگر و هدایت آن را روی برخی موشک هایپرسونیک فتاح نصب کند.
شبکه المسیره، وابسته به جنبش انصارالله یمن در اینباره گزارش داد: در پی ترور اولیه نافرجام هیثم الطباطبائی، رئیس ستاد حزبالله، توسط اسرائیل در ماه گذشته، یک بمب پیشرفته آمریکاییGBU-۳۹B از نوع بمبهای کمقطر و هوشمند که عمل نکرده بود، بلافاصله، توسط واحد امنیت حزبالله، تصویربرداری، خنثی و بخشهای حیاتی الکترونیکی آن برای مهندسی معکوس به ایران ارسال شده است؛ این اقدام خشم واشنگتن را برانگیخته و آنها خواستار بازگرداندن لاشه بمب از لبنان شدهاند!
در ژوئن گذشته (خرداد ۱۴۰۴) نیز، آمریکا، حملهای به یکی از تاسیسات هستهای ایران انجام داد و از بمبهای سنگین سنگشکن GBU-۵۷، موسوم به مادر بمبها با وزن ۱۳ تن، استفاده کردند؛ یکی از این بمبها عمل نکرد و به دست متخصصان وزارت دفاع ایران افتاد؛ تایید شده است که تهران، موفق به مهندسی معکوس این غول ۱۳ تنی شده است؛ اگرچه ایران، بمب سنگین GBU-۵۷ را کپی کرده، اما وزن ۱۳ تنی آن، کاربردش را محدود میکند، اما دستیابی به بمب سبکتر GBU-۳۹B با وزن حدود ۱۰۰ کیلوگرم که حزبالله فرستاده، برای دکترین موشکی ایران حیاتیتر است.
المسیره میافزاید: ایران، قصد دارد، تکنولوژی نفوذگر و هدایت این بمب را، روی کلاهک موشکهای بالستیک خود، سوار کند. مهندسان نظامی ایران، هماکنون موفق شدهاند، کلاهک جنگی مشابه بمب GBU-۵۷ را طراحی کنند که قابلیت نصب روی موشک هایپرسونیک/ بالستیک فتاح، با برد ۱۴۰۰ کیلومتر، را دارد.
همچنین کار روی نسخه پیشرفتهتری برای نصب روی موشک خرمشهر-۴، با برد ۲۰۰۰ کیلومتر، در جریان است؛ تستهای میدانی، نشان داده کلاهک ایرانی میتواند، فعلاً حداقل تا ۲۰ متر در بتن مسلح و استحکامات زیرزمینی نفوذ کند، که البته در نسخه اصلی آمریکایی، حداکثر تا ۶۰ متر نفوذ نیز، وجود دارد.
یادآور میشود پیش از این روزنامه هاآرتص در گزارشی نوشته بود ایران به فناوری نسل جدیدی از موشک سنگرشکن دست یافته که قادرند تا ۱۰ متر در بتن مسلح نفوذ کنند.