kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۴۸۶
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۹

اخبار ویژه




گاف و دروغ شاخدار سایت انتخاب در دفاع از BBC و حمله به شریعتمداری
سایت مدعی اصلاحات «انتخاب» که از پاسخ مستند مدیرمسئول کیهان به برنامه «بهتان» BBC بد جوری عصبانی شده است، به آن بخش از سخنان شریعتمداری که به درخواست سروش از مرحوم هاشمی رفسنجانی برای پیشگیری از افشاگری کیهان مربوط بود واکنش نشان داده و با اشاره به مواردی از خاطرات هاشمی، مدیرمسئول کیهان را به دروغگویی متهم کرده است. تلاش سایت انتخاب در دفاع از سروش و BBC و حمله به شریعتمداری در حالی است که این سایت به بخشی از خاطرات سال ۱۳۷۱ آقای رفسنجانی استناد می‌کند و حال آنکه اولا؛ ورود شریعتمداری به کیهان و مسئولیت وی در این موسسه از دیماه سال ۱۳۷۲ بوده است و بدیهی است که آن بخش از خاطرات آقای هاشمی نمی‌تواند مربوط به دوران مسئولیت شریعتمداری در کیهان باشد و ثانیا؛ سروش در برنامه بهتان BBC تاکید می‌کند که ماجرای مورد اشاره در سال ۱۳۷۴ اتفاق افتاده است و نه سال ۷۱ بنابراین سایت انتخاب مانند همه دروغگویان کم‌حافظه در این مورد نیز  گاف بزرگی داده و دروغ شاخداری گفته است.
گفتنی است شریعتمداری در پاسخ  به ادعای دروغ BBC و سروش، ضمن ارائه اسناد مکتوب و غیر قابل انکار که به وضوح از دروغگویی سروش و مهاجرانی و BBC حکایت می‌کرد، گفته بود «آقای سروش پیش هاشمی رفسنجانی می‌رود و به ایشان می‌گوید، به فلانی (شریعتمداری)  بگو به ما کاری نداشته باشد. هاشمی می‌گوید من مطالب فلانی را دیده‌ام؛ سند دارد شما اگر درست نیست خب تکذیب کنید» و تاکید می‌کند که؛ «من امیدوار هستم که فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی حتماً این بخش از خاطرات ایشان را منتشر کنند».
سایت انتخاب که معلوم نیست (البته برای ما معلوم است) چرا برای دفاع از سروش و  BBC سر از پا نمی‌شناسد در حالی که انگار فتح‌الفتوح کرده و به سند مهمی دست یافته است در یادداشتی می‌نویسد:
هاشمی رفسنجانی در روز ۱۴ تیر سال ۱۳۷۱ می‌نویسد:
«شب با رهبری جلسه داشتیم ... و درباره حمله جراید به آقای سروش مذاکره و تصمیم‌گیری شد.»
۱ مرداد:
«آقای سروش آمد از حملات کیهان و بعضی دیگر از مقدس‌مابان به او گله و شکایت نمود و از اینکه در نظام به فرهنگ عوام بیش از متفکران توجه می‌شود، انتقاد نمود، او را دلداری دادم و گفتم باید در مقابل بعضی از اظهارات خود، منتظر چنین حملاتی باشد.»
۱۱ مرداد:
«شام میهمان رهبری بودم درباره عبدالکریم سروش مذاکره کردیم.»!!
و بعد از این کشف و شهود! نتیجه می‌گیرد:
«همان‌گونه که از متن خاطرات مشخص است آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نه تنها حق را در ماجرای حمله به دکتر سروش، به کیهان نداده است بلکه هم او را دلداری داده و هم دو بار با رهبر معظم انقلاب در این باره مذاکره کرده است»!
حالا باید از سایت انتخاب پرسید کجای این مکاشفه شما! استدلال شریعتمداری را نفی می‌کند؟! آنچه با آب و تاب نقل کرده‌اید به نوشته خودتان مربوط به سال ۷۱ است که در آن تاریخ هنوز شریعتمداری به کیهان نیامده بود و ماجرا نیز به گفته خود سروش و به گواهی نسخه های کیهان که موجود و برای همگان قابل دسترسی است مربوط به سال ۷۴ است . حالا چه می‌فرمائید؟! می‌دانیم که گردانندگان این سایت از مردم روی پنهان می‌کنند تا پاسخگوی دروغ‌ها و پشت‌هم‌اندازی‌های خیانت‌آمیزی  که منتشر می کنند نباشند ولی سؤال این است که شما از اعضای خانواده خود هم خجالت نمی کشید؟! و اگر از شما بپرسند با چه انگیزه ای به این همه دروغ متوسل می‌شوید تا از کسی که وحی، نبوت پیامبر اعظم (ص) و وجود مبارک امام زمان (عج) را انکار کرده است دفاع کنید؟ چه پاسخی دارید؟! و یا اگر بپرسند چه اصراری دارید که با دروغگویی و آسمان و ریسمان کردن از شبکه دولتی انگلیس BBC با آن‌همه جنایاتی که علیه مردم وطنتان مرتکب شده است حمایت کنید، چه جواب می‌دهید؟! مگر وطن‌فروشی شاخ و دم دارد که وقتی به این صفت معرفی می‌شوید ابرو درهم می‌کشید؟!

اصلاح‌طلبان نمی‌گذارند روحانی از زیر دین آنها خارج شود
اصلاح‌طلبان همچنان مدعی‌اند رأی روحانی متعلق به آنهاست. رسول منتجب‌نیا می‌گوید بیش از دو سوم آرای روحانی متعلق به اصلاح‌طلبان است.
رسول منتجب‌نیا در گفت‌وگو با خبرنگار انتخاب و در واکنش به اظهارات محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور در خصوص نقش اصلاح‌طلبان در پیروزی روحانی، گفت: در دوره هشتم مجلس دوستان در حزب اعتدال وتوسعه از ما درخواست کردند که با حزب اعتماد ملی ائتلاف کنند؛ ولی دوستان ما در اعتماد ملی چندان موافقتی نداشتند و لذا این ائتلاف صورت نگرفت. دلیل این موضوع هم آن بود که حزب اعتدال و توسعه محدود به جمعی از دوستان و عزیزان بود که تازه فعالیت خودش را آغاز کرده بود و گستردگی چندانی نداشت.
منتجب‌نیا افزود: حزب اعتدال وتوسعه همچنان در محدودیت بود تا اینکه سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، آقایان تصمیم گرفتند که آقای روحانی را که با ایشان ارتباط بیشتری داشتند و در مرکز تحقیقات استراتژیک همکاری داشتند، به عنوان کاندیدای خود قرار دهند. دوستان ما نیز در جبهه اصلاحات تصمیم دیگری داشتند،  ابتدا نظرشان روی آقای خاتمی بود که قطعاً با آمدن ایشان موافقت نمی‌شد. گزینه بعدی مرحوم آیت‌الله هاشمی بود که ایشان هم رد صلاحیت شدند و با پیشنهاد آقای هاشمی و برنامه‌ریزی خود حزب اعتدال و توسعه، آقای روحانی وارد صحنه شدند.
او ادامه داد: تا زمانی که آقای عارف به عنوان کاندیدای اصلاحات مطرح بودند، بیشتر اصلاح‌طلب‌ها از آقای دکتر عارف حمایت می‌کردند و در ستاد ایشان فعالیت داشتند و ستاد آقای روحانی محدود بود به دوستانی که در حزب اعتدال و توسعه هستند و احیاناً دوستانی که شخصاً به ایشان علاقه و ارادت داشتند.
منتجب‌نیا تصریح کرد: تحلیل من این بود که رأی تقریباً مشخص آقای روحانی به دلیل وجهه ایشان و تلاشی که دوستان در ستاد ایشان داشتند، بیش از پنج، شش میلیون نبود. اما وقتی با تصمیم اصلاح‌طلبان، قرار شد همه پشت سر آقای روحانی متحد و متفق شوند، سبد آقای روحانی سنگین‌تر شد و تمام آرای اصلاح‌طلب‌ها به سبد ایشان ریخته شد و باعث شد تا آن رأی قابل توجه را در سال 92 بیاورند و بر رقبای خود پیروز شوند.
منتجب‌نیا ادامه داد: در مجموع می‌شود گفت که بیش از دو سوم آرای آقای روحانی در سال 92 متعلق به اصلاح‌طلب‌ها بود و حداکثر یک سوم از آرا مربوط به اعتدال و توسعه بود.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تأکید کرد: حق این است که پیروزی جناب آقای دکتر روحانی در سال 92 را مرهون ائتلاف یا حمایت بدانیم. حالا هر چه اسمش را بگذاریم، معنا را تغییر نمی‌دهد.
اظهارات منتجب‌نیا در حالی است که برخی اصلاح‌طلبان مانند زیباکلام مدعی‌اند روحانی حتی یکی دو میلیون رأی هم نداشت و همه رأی‌های او مال اصلاح‌طلبان است!
در همین حال علی صوفی عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان به نامه‌نیوز گفت: آقای روحانی آن زمان با کسی برای قرار و مدار گذاشتن نشست و جلسه‌ای نگذاشت ولی همه مردم می‌دانند که آقای روحانی مدیون اصلاح‌طلبان و آقای عارف است.
وی افزود: آقای واعظی همان زمان هم بود اما جرأت نمی‌کرد، چنین حرف‌هایی بزند، او سال گذشته هم در انتخابات سال 96 جرأت طرح چنین مطالبی را نداشت. البته یک تیکه‌هایی را می‌پراند اما می‌دانست اگر بخواهد خیلی جدی به این مسئله ورود کند، اصلاح‌طلبان از حمایت آقای روحانی کنار می‌کشند و در آن صورت دیگر قطعاً آقای روحانی رئیس‌جمهور نمی‌شود.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: الان آقای واعظی خرش از پل گذشته و متأسفانه با بداخلاقی واقعیت‌های عینی را که زمان زیادی هم از آن سپری نشده، منکر می‌شود.


سازمان منافقین آبرومند است! باور نمی‌کنید؟! این گزارش را بخوانید
یک روزنامه بین‌المللی چاپ سوئیس، با انتشار گزارشی مستند، بخشی از فجایع و فریبکاری‌های نهفته در سازمان تروریستی منافقین را بازگو کرد.
نوبه زوریخر سایتونگ در گزارشی با عنوان «دوستان سؤال‌برانگیز واشنگتن» نوشت: از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان گروهی با ایدئولوژی ضد و نقیض یاد می‌شود. در سال‌های گذشته، دست‌کم سه تن از اطرافیان نزدیک رئیس جمهوری آمریکا جان بولتون، مشاور امنیت ملی او، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا و رودی جولیانی، یکی از وکلای ترامپ به صراحت از سازمان مجاهدین خلق حمایت و در نشست‌های آنان شرکت کرده‌اند.
اما اطرافیان رئیس جمهوری آمریکا مانند جان بولتون و مایک پمپئو بی‌پرده از تغییر رژیم در ایران سخن می‌گویند. آنها برای «مجاهدین خلق» نقشی کلیدی در نظر گرفته‌اند. اما آیا مجاهدین خلق گزینه درستی برای غرب هستند؟
امید نوری‌پور نماینده حزب سبزها در مجلس فدرال آلمان می‌گوید: «کسانی که از مجاهدین خلق حمایت می‌کنند، پذیرش خود توسط اپوزیسیون دموکرات ایران را به بازی می‌گیرند، چون هنوز بسیاری در ایران، حمایت مجاهدین خلق از صدام را به خاطر دارند.»
زمانی که مسعود رجوی و طرفداران او فرانسه را ترک کردند، صدام حسین، دیکتاتور عراق، به آنها پیشنهاد کمک داد. صدام چند اردوگاه در مرز ایران در اختیار مجاهدین خلق قرار داد و آنها را به تانک و سلاح مجهز کرد و به جبهه نبرد با ایران فرستاد.
پس از آتش‌بس میان تهران و بغداد، مجاهدین دست به «حمله نهایی» علیه ایران زد. این حمله به یک فاجعه تبدیل شد.
عدنان طباطبایی، مدرس دانشگاه دوسلدورف آلمان و از اعضای مرکز مطالعاتی «کارپو»، معتقد است که «مجاهدین خلق» به دلیل حمایت از صدام، در ایران از القاعده منفورترند.
اما برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه سابق فرانسه، مجاهدین خلق را «نمونه‌ای برای کل خاورمیانه» می‌داند.
نوت گینگریچ، سخنگوی سابق مجلس نمایندگان آمریکا، با شرکت در نشست «مجاهدین خلق» در ماه ژوئن، آن را «جنبش آزادی، حقوق برابر و دموکراسی» توصیف کرد.
اما واقعیت این است که این گروه در میان اپوزیسیون هم مناقشه‌برانگیز است. بسیاری به دلیل اتحاد سازمان با صدام، در تعهد آنها به دموکراسی و حقوق بشر تردید دارند. این گروه با ایدئولوژی خود به این تردیدها دامن می‌زند.
سازمان مجاهدین پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقب‌نشینی کرد و مسعود رجوی دستور «انقلابی ایدئولوژیک» را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای «مجاهدین خلق» به تجرد متعهد شدند.
فرزندان اعضای این گروه به اروپا فرستاده و اعضای متأهل از همسران خود جدا شدند تا زندگی‌شان را وقف مبارزه کنند. عشق همه آنها می‌بایست معطوف به مسعود و مریم رجوی می‌شد. مسعود رجوی از سال 2003 تاکنون ناپدید است و اطلاع ‌دقیقی از سرنوشت او در دست نیست.
این گروه در انزوا، رفته رفته به یک فرقه سیاسی تبدیل شده است. کسانی که موفق شده‌اند از این گروه خارج شوند گفته‌اند که در جلسات عمومی مجبور به اعتراف در مورد رویاها و افکار جنسی خود بوده‌اند.
یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ و منتقد «مجاهدین خلق»، معتقد است که این گروه پس از «انقلاب ایدئولوژیک» خود بیشتر و بیشتر به یک فرقه تبدیل شده، و آن طور که در فیلم‌های تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کرده‌اند دیده می‌شود، زنان روسری‌های یک‌رنگ بر سر دارند، شعار می‌دهند، یا می‌کوبند و تغییری در افکار آنها دیده نمی‌شود.
رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است. دیده‌بان حقوق بشر در سال 2005 میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک «مجاهدین خلق» به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند.
سازمان «مجاهدین خلق» تمام این گزارش‌ها را رد می‌کند و منتقدان خود را جاسوس ایران می‌خواند. این گروه حتی رسانه‌های غربی را هم که گزارشی انتقادی درمورد «مجاهدین خلق» تهیه کرده‌اند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم می‌کند.
سازمان مجاهدین خلق حاضر به روشنگری و ارائه پاسخ به پرسش‌های انتقادی درباره گذشته‌اش نیست.
بیژن جیرسرایی، نماینده حزب لیبرال در مجلس فدرال آلمان، حمایت از مجاهدین خلق را «اشتباه» می‌داند و معتقد است حمایت سیاستمداران غربی «از گروهی که پشتوانه‌ای در ایران ندارد، اشتباه است.»
جیرسرایی تأکید کرده که حمایت از مجاهدین خلق بدون اطلاع از پیشینه این گروه «حماقت محض» است. او به کسانی که از این سازمان حمایت می‌کنند توصیه کرده که مطالعه کنند.
عدم اطلاع می‌تواند یک دلیل حمایت از سازمان مجاهدین خلق باشد، اما دلیل دیگری هم وجود دارد. سازمان به سیاستمدارانی که از آنها حمایت می‌کنند، پول می‌دهند.
به نوشته «واشنگتن پست» و «اینترسپت» سیاستمدارانی مانند رودی جولیانی برای شرکت در هر نشست «مجاهدین» خلق حدود 50 هزار دلار پول گرفته‌اند. دانیل بنجامین هماهنگ‌کننده پیشین مرکز فعالیت‌های ضد تروریستی دولت آمریکا به «نیویورک تایمز» گفته است: «مجاهدین خلق تلاش می‌کنند هر کسی را که می‌توانند، بخرند.» او گفته است: «برای یک سیاستمدار بازنشسته کمتر پیش می‌آید که تلفن زنگ بزند و کسی آن سوی خط بگوید برای شرکت او در یک نشست 15 هزار تا 20 هزار دلار پرداخت می‌کند.»


در سفر به اروپا فهمیدم هیچ اتفاقی درباره SPV نخواهد افتاد
رئیس کمیسیون سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران گفت در ساز و کار مالی با اروپا هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
فریال مستوفی در نشست هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و درباره ساز و کار مالی اروپا برای کار با ایران (SPV) گفت: با توجه به سفرم به اروپا و جلسه‌های برگزار شده بعد از خروج آمریکا از برجام، به صراحت می‌گویم که در ساز و کار مالی اروپا اتفاقی خاص نخواهد افتاد.
مستوفی با بیان اینکه هیچ کشوری در اتحادیه اروپا اس.پی.وی را نپذیرفته و هیچ کشوری هم نمی‌داند که با چه ساز و کاری باید آن را اجرایی کنند، گفت: هنوز شرکت‌های بزرگ اروپایی اطمینان ندارند که با این ساز و کار می‌توانند کار کنند.