kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۳۹۱
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۸

نشانه‌های شکست و تصمیم بهنگام! (یادداشت میهمان)



  هدف همه فشارهای روانی و اقتصادی جبهه قاسطین به همراه ناکثین و مارقین علیه جمهوری اسلامی برای این است تا با القاء سایه جنگ که به اعتقاد رهبر معظم انقلاب «یک دروغ» است، ملت ایران را بترسانند که اگر تسلیم نشود و پای میز مذاکره جدید نیاید، و بر سر «امنیت ایران و منطقه» معامله نکند، چنین می‌شود و چنان خواهد شد!!!.هرچند به تعبیر رهبری «این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد»، اما اکنون بعداز همه رجزخوانی و فضاسازی‌های سیاسی و رسانه‌ای نشانه‌های این سخن حکیمانه حضرت آقا که فرمودند: «شکست آمریکا در مسائل اخیر قطعی است» در حال آشکار شدن است، از جمله:
1- همزمان با ایران‌هراسی نتانیاهو در منطقه و در تور اروپایی، دبیرکل ناتو در گفت‌وگو با ‌اشپیگل آلمان به ناتوانی این سازمان نظامی مجهز به پیشرفته‌ترین تجهیزات روز در مقابل جمهوری اسلامی اذعان کرد و گفت «ناتو در صورت وقوع هرگونه جنگی در منطقه از اسرائیل دفاع نخواهد کرد و اسرائیل نمی‌تواند روی حمایت پیمان آتلانتیک در دفاع از خودش حساب باز کند». این سخن ینس استولتنبرگ همان سخن رئیس ‌اتاق جنگ ناتو در اتحادیه اروپاست که قبلا اذعان کرده بود «آمریکا و متحدانش به‌خوبی می‌دانند اگر جنگی با ایران صورت گیرد کل اقتصاد دنیا و بورس‌های جهان سقوط نود درصدی خواهد کرد و قیمت نفت به 400 دلار خواهد رسید». دکتر فرانس ژیرس تاکید کرده بود «در صورت چنین جنگی، برای هدف قرار گرفتن 22 پایگاه نظامی آمریکا فقط دو پایگاه موشکی ایران در منطقه کافی است و110 پایگاه موشکی دیگر ایران اصلا نیاز به عملیاتی شدن ندارد.» این اذعان دبیرکل ناتو و رئیس ‌اتاق جنگ ناتو در اتحادیه اروپا نشان می‌دهد غربی‌ها به‌خوبی درک کرده‌اند وقتی رهبر هفتمین قدرت نظامی برتر جهان به اذعان خودشان، هشدار می‌دهد «اگر دشمن یکی بزند، ده تا می‌خورد» شعار نیست بلکه فاصله یکی زدن تا ده تا خوردن کسری از ثانیه است و این یعنی اقتدار قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و صهیونیست‌ها از آن واهمه دارند. لذا علت جنگ روانی و اقتصادی دشمنان علیه ملت ایران همین است که در مهار قدرت موشکی و بازدارندگی این ملت ناتوانند و نمی‌توانند با هر اقدام احمقانه‌ای که نتیجه‌اش غیرقابل تصور و خارج از اراده آنهاست، امنیت ملت ایران را هدف قرار دهند. در واقع غربی‌ها به دلیل همین ناتوانی در رویارویی نظامی، با ایران مذاکره کردند و اکنون نیز اروپایی‌ها برجام را دارای «منافع امنیتی» برای خود می‌دانند.
 2- نخست‌وزیر و وزرای خارجه و جنگ رژیم صهیونیستی قبل از این نیز در یک شوی تبلیغاتی با سفر به مسکو و گفت‌وگو با مقامات روسی، در یک جنگ روانی و فضاسازی رسانه‌ای درصدد القاء «معامله پنهانی روسیه و اسرائیل بر سر حضور ایران در سوریه» و القاء «پایان یافتن همکاری‌های راهبردی مسکو با تهران» بودند. اما وزیر خارجه روسیه بعد از این دیدارها آب پاکی را روی دست نتانیاهو ریخت و او را دست خالی بدرقه کرد. سرگئی لاوروف تاکید کرد «ما با این ارزیابی که ایران ریشه مشکلات منطقه از جمله در سوریه، فلسطین، لبنان، عراق و جاهای دیگر است، مخالفیم.» وی تاکید کرد «ما راهبرد خود در منطقه را به اسرائیلی‌ها یادآور شدیم که نیاز به حضور و مشارکت ایرانی‌ها در منطقه داریم و نه تلاش برای منزوی کردن آنها»! نکته مهم و جالب در سخنان لاوروف ‌اشاره به شباهت رویکرد آمریکا به ایران و روسیه بود که گفت «آمریکا از ایران می‌خواهد رفتارش را در منطقه تغییر دهد و همین را نیز دقیقا از مسکو می‌خواهد!». لذا اولاً ورود مستشاران ایرانی و نیروهای حزب‌الله به سوریه با اجازه اسرائیل یا روسیه نبوده که حالا بخواهند در‌باره خروج آنها به توافق برسند، بلکه در یک پیمان راهبردی با دمشق بوده که با خطر سقوط توسط تروریست‌های مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی روبرو بود. ثانیاً همکاری‌های راهبردی ایران و روسیه فراتر از سوریه و براساس منافع مشترک در ابعاد وسیع اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی است و تصور اختلاف بین تهران– مسکو در واقع آرزوی دست نیافتنی آمریکاست که در سوریه شکست خورده است. ثالثاً اصولا هیچ‌گونه معامله‌ای در‌باره حضور ایران و نقش حزب‌الله در سوریه بین هیچ طرفی از طرف‌های درگیر در منطقه متصور نیست. چون سیاست محور مقاومت، یک سیاست روشن و مستقل براساس عدم وابستگی به قدرت‌های دیگر است و بده و بستان‌های پشت پرده نمی‌تواند تاثیری بر این سیاست اصولی بگذارد. رابعاً هیچ طرفی نمی‌تواند در‌باره سیاست و نقش جمهوری اسلامی در منطقه تصمیم بگیرد و خود طرف‌های ایران چه متحد و چه متخاصم نیز به‌خوبی این مطلب را درک کرده‌اند چرا که همین «استقلال در رای» و «سیاست نه شرقی و نه غربی» ایران موجب شده تا غربی‌ها از ایران عصبانی و شرقی‌ها متقاعد به همکاری با جمهوری اسلامی‌شوند. خامساً در سابقه همکاری راهبردی روسیه با ایران باید به این نکته توجه داشت که بعداز اینکه ایران با تقویت مقاومت در منطقه از سقوط بغداد و دمشق توسط تروریست‌ها جلوگیری کرد، روسیه به این نتیجه رسید که منافع‌اش و بلکه منافع منطقه در همکاری استراتژیک با جمهوری اسلامی است و در حقیقت این مقاومت شجاعانه و سیاست اصولی جمهوری اسلامی بود که ولادیمیر پوتین به تهران آمد و در دیدار تاریخی با رهبر معظم انقلاب بر «بی‌اعتمادی به آمریکا» و «ایستادگی در مقابل سیاست‌های مخرب آمریکا» در منطقه تاکید کرد و همین فصل مشترک، محور همکاری‌های راهبردی جمهوری اسلامی و روسیه را شکل داد.
3- تحلیلگران و مقامات غربی با اذعان به شکست راهبرد جدید آمریکا علیه ایران، نمی‌توانند نقاط قوت استراتژیک نظام جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا را انکار کنند از جمله اولا ایران دارای «صبر و بردباری استراتژیک» همراه با «قدرت تصمیم‌گیری و اقدام به موقع» است. ثانیا ایران ماهیت ژئوپلیتیک منطقه و پرونده‌های منطقه را به‌خوبی درک می‌کند. ثالثا در آنها حضور و دست بالا را دارد. رابعاً به‌صورت متفاوتی از آنچه که طرف‌های دیگر گمان می‌کنند، می‌تواند از نزدیک پرونده‌های منطقه را مدیریت کند. خامساً توانایی بهره‌برداری از پرونده‌های نفوذ ژئوپلتیک در منطقه برای حرکت در جهت نقش مثبت خود را به‌خوبی دارد. بر همین اساس است که اذعان می‌کنند «آنچه وزیرخارجه آمریکا گفته آرزوهای محال و محقق نشدنی است» !
4- رسانه‌های غربی در فضاسازی‌های خود نتوانستند کتمان کنند که«هرچند آمریکا تلاش داشت برجام را وسیله‌ای برای اختلاف‌افکنی و دوقطبی‌سازی بین مردم ایران قرار دهد، اما نتایج آن موجب بی‌اعتمادی بیشتر ایرانیان به آمریکا و اتحاد هر چه بیشتر ملت ایران شد، و روز قدس امسال نماد این انسجام و وحدت بود». لذا در کنار بازگشت امنیت به منطقه با اقتدار محور مقاومت بخصوص در سوریه و عراق، خروش جهان اسلام و بلکه غیرمسلمانان علیه جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا در روز قدس نشان داد اولا زنگ خطر پایان امنیت طلایی رژیم صهیویستی بصدا درآمده است. ثانیا ملت ایران و ملت‌های منطقه با صدای بلند از نقش جمهوری اسلامی در منطقه و عدالت خواهی بین‌المللی نظام در مقابل سیاست‌های فریبکارانه آمریکا حمایت و فریاد زدند هم فلسطین، هم لبنان، هم سوریه، هم یمن و....و هم ایران اسلامی. ثالثاً فشار حداکثری دشمنان در جنگ روانی، اکنون مقاومت حداکثری در صحنه را می‌طلبد نه انفعال حداکثری را! و دیگر وقت دیپلماسی و مذاکره برای مذاکره تمام شد، و زمان مقاومت و ایستادگی سرنوشت‌ساز است.
5- بعداز خروج آمریکا از برجام، مذاکره با اروپایی‌ها در حقیقت از دست رفتن فرصتِ تصمیم‌گیری بهنگام برای ایران است. درخصوص بازی پرتناقض اروپایی‌ها وجریان نفوذی برای تحمیل «هم تحریم و هم برجام» بر ملت ایران باید گفت این سیاست که در حوزه سیاسی «متعهد به برجام هستیم» اما در حوزه اقتصادی «متضمن نیستیم» به همراه فضاسازی‌های داخلی برای پذیرش«برجامی معیوب» همان سیاست اوایل جنگ تحمیلی است که رئیس‌جمهور فراری وقت می‌گفت «زمین بدهیم و زمان بخریم»!. درقالب برجام نیز «صنعت هسته‌ای را دادند تا زمان بخرند» و اکنون در ادامه این سیاست، هدف اروپایی‌ها از جمله نامه نوشتن به آمریکا برای مستثنی شدن چند شرکت اروپایی از تحریم‌ها و فضاسازی جریان غربگرا روی این اقدامات نمادین، از یکطرف معطل نگه داشتن ملت ایران است تا تحریم‌های آمریکا آثار خود را نشان دهد و از طرف دیگر فضا و فرصت و حق ایران برای خروج از برجام از دست برود و در آینده با هر اقدام ایران، جمهوری اسلامی را متهم به نقض برجام کنند. شاه کلید این بازی هم در دست آمانو است که قراره با ادعای بازرسی از اماکن نظامی ایران، به موقع رونمایی شود! کمااینکه فرانسه که قبل از خروج آمریکا از برجام نقش پلیس خوب را برعهده داشت، اکنون مجددا نقش پلیس بد را به‌خود گرفته و ادعا کرده اقدامات قانونی ایران در قالب برجام، عبور از خطوط قرمز است و با اعمال تحریم‌های ما روبرو خواهد شد!.. لذا دولت باید با درک این سناریو و خروج به موقع از برجام معیوبِ باقی مانده، به استناد بند36 برجام و ماده 3 قانون اقدام متناسب مجلس و شروط نه‌گانه رهبری و مصوبات شورای‌ عالی امنیت ملی، تا دیر نشده دشمنان را در رسیدن به اهداف خود از طریق «پل برجام» علیه ملت ایران ناکام بگذارد و تجربه‌های شش گانه‌ای بیان شده از سوی رهبری را «پل عبور از چالش برجام» قرار دهد که فرمودند «باید حرکت شجاعانه انجام داد، زمانی که در مقابل زیاده‌‌خواهی‌های آنها مُهر و موم‌های هسته‌ای را شکستیم و غنی‌‌سازی بیست درصد را انجام دادیم، غربی‌ها به التماس افتادند»!

دکتر محمدحسین محترم