kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۱۴۰
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۷

اخبار ویژه

 
 
خوش خدمتی عجیب نشریات زنجیره‌ای به دلالان و فراریان مالیاتی دانه درشت
 
روزنامه‌های زنجیره‌ای به جای حمایت از طرح «مالیات بر عایدی سرمایه» که مسیر سوداگری‌های کاذب و تورم ساز را می‌بندد، در نقش وکیل مدافع دلالان دانه‌درشت به این طرح اصلاحی حمله می‌کنند.
روزنامه آرمان در این باره ضمن تحریف اهداف تدوین طرح مذکور نوشت: «اخیرا مالیات بر عایدی سرمایه مورد بررسی مجدد جهت تایید نهائی شورای نگهبان و... قرار گرفت تا نهایتاً به عنوان پایه جدید مالیاتی به مرحله اجرا درآید و بتواند درآمدهای جدیدی را برای دولت تامین کند. اجرای این طرح در شرایط تورمی می‌تواند تعیین نرخ مالیات بر عایدی سرمایه را در زمان واقعی چالش برانگیز کند، چرا که تعیین نرخ واقعی مالیات بر عایدی سرمایه با توجه به تورم لحظه‌ای در شرایط کنونی امکان‌پذیر نیست. برخی از مخالفان اجرای طرح مالیات بر عایدی سرمایه معتقدند، اجرای این طرح به منزله پرداخت مالیات موازی و مضاعف است، زیرا سرمایه‌گذاران بر سود حاصل از فروش یک دارایی و دوباره زمانی که وجوه را برداشت می‌کنند مشمول مالیات می‌شوند و به این ترتیب افراد از سرمایه‌گذاری و فعالیت در حوزه‌های مختلف خودداری می‌کنند و رشد اقتصادی و کارآفرینی و نوآوری در کشور محدود می‌شود، چرا که کسی تمایلی به جدا شدن از پولی که به سختی به دست آورده به دلیل ناکارآمدی سیاست‌های پولی– مالی دولتمردان به نام پرداخت مالیات همزمان با رشد فزاینده تورم را ندارد. اجرای این طرح در شرایط تورمی که حاصلِ سیاست‌گذاری‌های اشتباه دولت است، عادلانه تلقی نمی‌شود. اجرای طرح مالیات بر عایدی سرمایه با مخالفت برخی از فعالان بخش خصوصی مواجه شده است. به گفته این گروه این پایه مالیاتی جدید بیشتر باید برای خودِ دولت در نظر گرفته می‌شد، چراکه با اجرای سیاست‌های اشتباه مالی – پولی باعث رشد فزاینده تورمی شده است».
روزنامه سازندگی هم تیتر نخست خود را به تخطئه طرح مذکور اختصاص داده و نوشت: «مجلسی که روزهای آخر دوره‌ چهار ساله‌اش را می‌گذراند، قانونی را تصویب کرد که براساس آن انتقال املاک، خودرو، طلا و ارز برای اشخاص غیرتجاری مشمول مالیات بر عایدی سرمایه می‌شود. مدافعان طرح معتقدند برای محدودسازی فعالیت‌های سوداگرایانه همچنین رعایت عدالت و حمایت از فعالیت‌های مولد، وضع مالیات بر عایدی سرمایه ضروری است. موافقان طرح بی‌آنکه کاری به ریشه اوج‌گیری تورم داشته باشند معتقدند؛ تقاضای سوداگرانه در کنار عوامل متعددی که موجب نوسان قیمتی در بازار دارایی‌هایی همچون مسکن، خودرو، طلا و ارز می‌شود. این نوسان قیمتی با ایجاد نااطمینانی از یک‌سو و با افزایش قیمت از سوی دیگر موجب اخلال در روند فعالیت‌های اقتصادی شده و تقاضای مصرفی مردم را با مشکل مواجه می‌کند بحث وضع مالیات بر عایدی سرمایه از زمانی که تورم دوباره اوج گرفت در دستور کار سیاست‌گذار قرار دارد. از سال 1396 که فاز جدید تحریم‌ها آغاز شد به علت فقدان دسترسی به منابع ارزی حاصل از فروش منابع نفت و گاز از یک‌ طرف و نبود منابع مالی لازم برای اداره کشور دولت را بر آن داشته تا به فکر راه‌های جدیدی برای تامین منابع درآمدی باشد. یکی از این راه‌ها افزایش وصولی‌های مالیاتی بود. همزمانی شوک‌های وارده به بازارها با حملات سفته‌بازانه باعث سواری گرفتن از یک خطای علت و معلول در این حوزه شده است که گویی شوک بازارها معلول حملات سفته‌بازانه است. درحالی‌ که داستان کاملاً معکوس است و این انتظارات تورمی است که باعث حملات سفته‌بازانه می‌شود و تحریک انتظارات تورمی هم ریشه در سیاست‌های غلط مهار تورم دارد».
یادآور می‌شود پیش از این، روزنامه اعتماد هم مدعی شده بود مالیات، پول زور است و تورم، بدترین مالیاتی است که دولت می‌گیرد. نشریات و رسانه‌های زنجیره‌ای دیگر هم طی چند ماه گذشته به فضاسازی مسموم در این زمینه پرداخته‌اند، از جمله:
- مسابقه دولت و مجلس برای گرفتن مالیات از مردم (روزنامه سازندگی)
- بیراهه مالیاتی عایدی سرمایه (دنیای‌اقتصاد) 
-سریال مالیات گرفتن از تورم ادامه دارد؛ با تصويب مجلس، معاملات ملك، خودرو، طلا و ارز مشمول ماليات مي‌شود (اعتماد)
-شکستی دیگر در راه است؟ / ماجرای طرح دولت برای اخذ مالیات از فروشندگان ملک (انتخاب)
- سهم‌گیری دولت از دارایی ‏‌های مردم. مهاجرت صاحبان سرمایه شدت می‌گیرد (هم‌میهن)
- مالیات بر تورم، به جای مالیات بر ثروت (شرق)
- مالیات بر عایدی سرمایه، یا سرقت اموال و ثروت مردم؟! (شرق)
- مالیات بر عایدی سرمایه، پایان دلالی، یا کاسبی تازه؟ (روزنامه آرمان ملی)
- مالیات بر عایدی؛ توزیع فقر یا کمدی یا هر دو؟ (انصاف نیوز)
این‌گونه فرار به جلوی نشریات زنجیره‌ای همسو با مدیریت اشرافی، در حالی است که اولا وضعیت ناترازی درآمدها و هزینه‌های عمومی، محصول هشت سال سوء‌مدیریت دولت متبوع این روزنامه است؛ دولتی که کسری بودجه 52 هزار میلیاردی در سال 1392 را به 480 هزار میلیارد تومان در سال 1400 رساند و این غیر از میراث 1500 هزار میلیارد تومان بدهی و همچنین اهتمام دولت فعلی به همسان‌سازی بازنشستگان و فرهنگیان و... بوده است. دولت وقت کار را به جایی رسانده بود که می‌گفت حتی نمی‌تواند یک قطره نفت بفروشد اما امروز کشورمان بالای یک و نیم میلیون بشکه نفت می‌فروشد.
ثانیا نرخ تورم در دولت روحانی در حالی به 60 درصد رسید که حداکثر آن در دولت دهم 34 بود و امروز هم با همت دولت به 44 درصد کاهش یافته که هر چند نرخ بالایی است‌، اما از شتاب آن در دولت روحانی کاسته شده است.
ثالثا. تامین بخش عمده‌ای از درآمدهای عمومی از طریق مالیات، رویه متعارف در بسیاری از کشورهای دنیاست. اما هدف از طرح مالیات بر عایدی سرمایه، نه افزایش درآمدهای دولت، بلکه نقطه پایان گذاشتن بر دلالی و سوداگری‌های ویرانگر اقتصاد و سازنده تورم است. سوداگران دانه درشت، از طریق دستکاری و بلوکه کردن عرضه کالا‌ها، موجب انباشت تقاضا و تورم می‌شوند و در واقع، اقدام آنها، ضد تنظیم‌گری و تعادل بخشی به بازار است. بنابراین طرح اخیر، یک اقدام اصلاحی برای جلوگیری از دلالی‌های دانه درشت -با درآمدهای چند صد هزار میلیاردی، مالیات صفر و با کارویژه نابودی تولید- است، و نه تایید و تمدید و تداوم آن. این رویکرد، روشی برای مبارزه با رانت‌خواری و سوداگری‌های غیر مولد و مخرب بازار، و ثبات بخشی و مهار تورم است. 
همچنین دولت و مجلس بر این نکته اهتمام داشته‌اند که اصل مالیات‌ستانی را روی اقشار پردرآمد و فراری از مالیات و همچنین فعالیت‌های غیرتولیدی و دلالی متمرکز کنند تا عدالت اجرا شود. و اتفاقا معاملات عادی از این مالیات معاف هستند اما نشریات زنجیره‌ای چنین وانمود می‌کنند که معاملات عادی مردم مشمول مالیات بر عایدی سرمایه خواهد شد!
 
 
اعتراضات ضد صهیونیستی در د‌انشگاه‌های آمریکا غربگرایان را عزادار کرد
 
در حالی که برخی نشریات مدعی اصلاح‌طلبی، گزارش‌های مربوط به اوج‌گیری اعتراضات ضد صهیونیستی در 200 دانشگاه آمریکا و برخی پایتخت‌های اروپایی را از صفحات اول خود حذف کرده‌اند، برخی دیگر می‌کوشند به تحریف و مصادره به مطلوب ماجرا بپردازند.
دیروز در حالی که روزنامه غربگرای شرق، تصاویر و گزارش‌های اعتراضات به جنایات رژیم صهیونیستی را از صفحه اول خود حذف کرده بود، روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران، اعتراضات مذکور را به چپ‌ها نسبت داد و سعی کرد انگ کمونیستی به آن بزند؛ انگار که داشتن وجدان درد نسبت به جنایت و نسل‌کشی هفت‌ماهه صهیونیست‌ها متوقف به چپ و راست بودن انسان‌هاست!! یادآور می‌شود کمونیست یا ضدیهود بودن، برچسب‌هایی که پلیس و نیروهای امنیتی در آمریکا و اروپا برای سرکوب جنبش‌های اعتراضی به ویژه اعتراضات ضد صهیونیستی می‌زنند و از این جهت، دنباله‌روی روزنامه سازندگی عجیب و قابل‌تامل است.
روزنامه سازندگی در گزارشی با عنوان «خیزش دانشجویان چپ» می‌نویسد: «آنچه درخصوص اعتراض دانشجویان در دانشگاه‌های آمریکا و فرانسه باید موردنظر قرار بگیرد، این است که برخی از کارشناسان معتقدند که این اقدام را به ‌نوعی باید رگه‌هایی از چپ‌گرایی در ایالات‌متحده دانست که حالا در حال همه‌گیر شدن است. به‌‌ عنوان مثال، مینوچه نعمت شفیق که اقتصاددان مصری‌الاصل و مقام بلندپایه سابق بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و بانک انگلستان و رئیس سابق دانشکده اقتصاد لندن به‌‌شمار می‌رود و حالا ریاست دانشگاه کلمبیا را به عهده دارد از دو سو تحت فشار است. برخی از دانشجویان، اساتید و قانونگذاران چپ‌گرا از اینکه شفیق به پلیس نیویورک اجازه داد تا اعتراضات دانشجویان طرفدار فلسطین را متوقف کند، خشمگین هستند و علیه او دست به اعتراض زده‌اند و برخی دیگر هم خواهان کناره‌گیری وی هستند. در سوی دیگر این ماجرا هم سرمایه‌داران یهودی هستند که از نیویورک تا کالیفرنیا و حتی در اروپا حضور دارند و طی دهه‌های مختلف با نفوذی که داشتند، توانستند بورس‌های تحصیلی را از مجرای پژوهشکده‌ها و دانشگاه‌های مطرح دنیا به بسیاری از ساکنان خاورمیانه و آفریقا اعطا کنند که حالا همین اشخاص در حال موضع‌گیری علیه ریاست دانشگاه‌ها و مقامات سیاسی آمریکا هستند».
در همین حال روزنامه هم‌میهن سعی کرد اعتراضات جامعه دانشگاهی آمریکا را با برخی دستکاری‌های خارجی در دانشگاه‌های ایران در سال‌های گذشته مقایسه کند و ضمن این که بزرگی اعتراضات اساتید و دانشگاهیان در 
200 دانشگاه آمریکا علیه نسل‌کشی در غزه را پنهان می‌کند، نوعی این همانی میان تحرکات ناکام گروهک‌های برانداز در ایران و اعتراضات خودجوش دانشجویی در آمریکا و اروپا برقرار کند.
هم‌میهن در سرمقاله خود می‌نویسد: «جنبش دانشجویی در هر جامعه‌ای، نشانه‌ای از وجود یک درد درمان‌نشده و مزمن در نهادهای متعارف آن است. مثل تب که علامت عفونت است. هرگاه ساختار قدرت مانع از تغییرات ضروری می‌شود، کم‌کم شکاف‌های اجتماعی را افزایش داده و نوعی ناترازی را در جامعه و سیاست ایجاد می‌کند و چون نهادهای رسمی وضعیت را پذیرفته‌اند یا ذی‌نفع هستند، در نتیجه قادر به حل این وضعیت ناپایدار نیستند... متأسفانه این روزها محافل اقتدارگرای داخل کشور به‌جای آنکه از این موارد درس بگیرند و اجازه ندهند که اعتراضات جامعه و دانشجویان عمیق‌تر شود، به شکل غلطی نتیجه می‌گیرند که: «پس ما خوبیم!». مواجهه نادرست غربی‌ها با دانشجویان و استادان و هنرمندان و نویسندگان خود واجد سویه‌های درس‌آموزی هم هست. آنان درپی پنهان‌کاری نیستند، گزارش‌ها و تصاویر آن اعتراضات و اقدامات پلیس مستقیم مخابره و منتشر می‌شود و طبعاً اگر دادگاهی هم باشد، علنی و با مقررات کامل دادرسی است. اگر اعتراضات دانشجویی موجود در ایالات‌متحده ادامه یابد، به‌طور طبیعی بیش از آنکه با سرکوب نهائی و کامل روبه‌رو شود، با درس‌آموزی و موفقیت نسبی مواجه خواهد شد. جامعه سالم و متعارف جامعه‌ای نیست که هیچ اعتراض و یا خشونتی در آن نباشد. جامعه سالم راه‌هایی برای رسیدن به تفاهم و عبور مسالمت‌آمیز از اختلافات را دارد. این کار با ارجاع داوری نهائی به مردم و نیز وجود نهادهای مستقل چون نیروی مسلح و دستگاه قضائی مستقل‌شدنی خواهد بود و پس از هر اعتراض و حتی درگیری و بازداشت‌هایی، جامعه به وضعیت تعادلی و البته در یک پله بالاتر از گذشته قرار خواهد گرفت».
این اظهارات و مقایسه در حالی است که همین حالا دانشجویان و اساتید معترض به نسل‌کشی اسرائیل (قتل‌عام بیش از 40هزار نفر و آواره کردن دومیلیون نفر) در آمریکا سرکوب و مضروب می‌شوند یا در معرض اخراج از تحصیل و اشتغال قرار می‌گیرند؛ و حال آن‌که نه از خارج توسط سرویس‌های جاسوسی و گروهک‌های تروریست و تجزیه‌طلب حمایت می‌شوند، نه اقدام به ضرب و شتم و فحاشی و تخریب اماکن و آتش‌افروزی و... می‌کنند، نه به پلیس و نیروهای امنیتی حمله می‌کنند و آنها را مضروب می‌کنند و یا به قتل می‌رسانند، نه خودروی پلیس و آمبولانس را آتش می‌زنند. رفتار‌های زننده‌ای که در اغتشاشات سال‌های 1378، 1388، 1398 و 1401 از سوی آشوبگران و اشرار آدمکش و برخی عناصر نفوذی گروهک‌ها در دانشگاه در کشورمان دیده شد و مورد حمایت کامل آمریکا و رژیم کودک‌کش اسرائیل 
قرار گرفت.
اجمالاً این که اعتراضات ضد صهیونیستی اخیر در دانشگاه‌ها و خیابان‌های اروپایی و آمریکایی- که اتفاقا با سرکوب شدید پلیس و اختناق گسترده در مدیریت دانشگاه‌ها همراه بوده، محافل همسوی غربگرا را به تلاطم انداخته و نمی‌دانند با بی‌حیثیت شدن مدعیان حقوق بشر و لیبرال دموکراسی در دنیا کنار بیایند یا قیام اعتراضی مردم و نخبگان در غرب علیه این نظم ظالمانه و ضد انسانی؟!
 
 
اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد
 
پژوهشگر ارشد اندیشکده ‌هادسن می‌گوید: واقعیت آن است که حمله ایران، یک شکست آشکار برای آمریکا بود.
مایکل دوران ضمن انتقاد از رویکرد بایدن در قبال تنش اخیر در رابطه میان ایران و اسرائیل می‌نویسد: ایرانی‌ها حدود ۳۵۰ پهپاد، موشک کروز و موشک بالستیک به سمت اسرائیلی‌ها پرتاب کردند. دولت بایدن مدعی است که رهگیری موشک‌ها و پهپاد‌ها و ساقط کردن برخی از آن‌ها یک موفقیت استراتژیک بود. من فکر می‌کنم هر چیزی بود جز موفقیت استراتژیک. واقعیت آن است که حمله ایران، یک شکست آشکار برای آمریکا بود؛ یک شکست در بازدارندگی. بایدن از زمان روی کار آمدن خود تلاش کرده تا روابط با ایران را بهبود بخشد و تنش‌ها را در منطقه از طریق تماس با تهران و اجازه دادن به ایران برای فروش نفت به چین کاهش دهد.
ایرانی‌ها نشان دادند حمله شنبه‌شب‌شان صرفا یک چشاندن طعم بود. آنان ظرفیت آن را دارند که اگر بخواهند احتمالا خیلی بیشتر سرعت عملیاتی را برای یک یا دو هفته حفظ کنند. آنان حتی می‌توانند این سرعت را در برابر اسرائیل حفظ کنند. اسرائیل رهگیر‌های کافی برای ساقط کردن همه موشک‌ها نخواهد داشت. اسرائیل همچنین پول کافی برای پرداخت هزینه دفاعی در برابر کارزار حملات پایدار احتمالی ایران را نخواهد داشت. ایران در حال انجام یک بازی سیاسی - نظامی است.
اکنون دکترین بایدن این است: ایران مجاز است با موشک‌های بالستیک، موشک‌های کروز و پهپاد به هر کشوری که می‌خواهد ضربه بزند، اما هیچ کس از جمله ایالات متحده اجازه ندارد به ایران ضربه بزند! حتی زمانی که ایران از طریق نیرو‌های نیابتی به نیرو‌های آمریکایی ضربه بزند ایالات متحده به ایران کاری ندارد. اسرائیل مدت‌هاست که درگیر یک جنگ سایه بوده‌اند، اما حمله اخیر ایران موضوعی کاملا متفاوت بود. حمله ایران به اسرائیل با هدف عادی‌سازی این اقدام انجام شد. بایدن از طریق تُرک‌ها به ایران پیام داد که آمریکا قصد ورود به درگیری را ندارد. پس از حمله بایدن تنها از اسرائیل خواستار خویشتنداری شد و به طور علنی اعلام کرد که ایالات متحده در هیچ اقدام تهاجمی علیه ایران شرکت نخواهد کرد. این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود. حتی اگر او قصد وارد شدن در درگیری را نداشت با بیان علنی این موضوع تنها باعث شد ایران اطمینان کسب کند که اقدامی از سوی آمریکا صورت نخواهد گرفت.
ایران قواعد بازی را تغییر داد و با عواقب و مجازاتی مواجه نشد. هرچه بایدن بیشتر بر اسرائیل فشار بیاورد ایرانی‌ها را بیشتر تشویق می‌کند تا از شکاف بین واشنگتن و تل‌آویو استفاده کنند. بایدن در آستانه انتخابات می‌خواهد نفت ایران در بازار باقی بماند تا افزایش قیمت جهانی صورت نگیرد. بایدن همچنین به دنبال اجتناب از تشدید تنش با ایران از ترس آن است که ممکن است ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای عجله کند. مقامات ایران متقاعد شده‌اند که اکنون زمان بازنگری در کل نظم بین‌المللی در خاورمیانه و ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اسرائیل فرا رسیده است.