kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۹۴۰۳
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۴

خبر مرگ ملکه (نگاه)

 

محمدهادی صحرایی
همانا شيطان دشمن شماست پس شما هم او را دشمن خود بگيريد، چون تنها كار او اين است كه حزب خود را دعوت كند به اينكه همه اهل آتش شوند.
(سوره فاطر، آیه 6)
کسانی هستند که به هر دلیل و انگیزه می‌خواهند ادای مهربانی داشته و با ادعای «همه دوستی» برای خود هویتی نرم و عطوفتی مثال‌زدنی کسب کنند و از مردمان جلب توجه نمایند. نیت آنها هرچه هست بماند ولی آنها با تابلو «مرگ بر مرگ» قصد کسب وجهه دارند و دنبال کسانی می‌گردند که این قابلیت را داشته باشند تا بین جنگ و بلوا و آشوبی که جهان را فراگرفته و پیکرهای بی‌جان روی هم افتاده و مجروحینی که خون بالا می‌آورند و به سختی جان می‌دهند و...، دنبال پروانه‌های قشنگ بگردند و بتوانند شعری مبهم و بی‌معنی و پر از احساس بخوانند و پا بر جنازه‌ها و مجروحین گذاشته و... و پای گلی قرمز، آبی بریزند یا کاسه شیر گربه‌ای را پر کنند و... و این گلها، به ما می‌گویند که به جای پرداختن به فقر آفریقا و بی‌تابی برای مُردن روزانه صدها کرونایی در آمریکا و نگران شدن برای سرمای پیش روی خیابان خواب‌های اروپا و مرگ روزانه صدها کودک یمنی از گرسنگی و بیماری و... بیا با هم شعر بخوانیم و در محو بخار چایی روشنفکری غوطه‌ور شویم.
چرا این قدر از مرگ آدم‌ها می‌گویید؟ اصلاً «مرگ بر مرگ». مثل همان زمان که در فرانسه گفتند «‌ممنوعیت، ممنوع» یا آن زمان که هنرمندانی نازک‌خیال و نازک‌اندام گفتند «‌هنر برای هنر» و... و همین افراد با همین آرامش پدر بشر و هنر و آسایش را درآوردند و مردم را با این مخدرات، به این روز‌ انداختند.
اینها که گفتم تمسخر آن گل‌ها نبود، بیان واقعیت مبتلای جامعه امروز ما به بیماری «روشنفکر‌نمایی» است. روشنفکر که در ایران بیمار، متولد شد، بماند، ما امروزه با بیماری جهش یافته دیگری از همان خانواده، به نام روشنفکر‌نمایی مواجهیم. مثل اُمیکرون که بعد از کرونا آمد. پرداختن به اخلاق این گل‌های بدبو آن قدر کلافه‌کننده است که گوش دادن به حرف‌های مبهم بایدن و توجه به «سالاد کلمات» کامالا هریس حوصله آدم را سر می‌برند. شخصیت اینها مثل آن اثری است که باید نقاشش را به آن سنجاق کرد تا بفهمیم تابلو را سر وته نگرفته‌ایم. از ملی‌گرایی می‌گویند و به دشمنان کشور میهمانی می‌دهند و نمی‌فهمند ما چرا ناراحتیم؟ از ایران می‌گویند که چون نباشد تن آنها هم مباد، ولی در خاک متجاوزان تحصیل می‌کنند و ازدواج و زندگی و زاد و ولد می‌کنند و به بقیه می‌گویند چرا نمی‌آیید؟ از رضاشاه سخن می‌گویند و جهل و بی‌سوادی و دیکتاتوری را نفرین می‌کنند. از عقل دم می‌زنند و در رسای جهل، باله می‌رقصند و....
برای کسی که با این جماعت تماس نداشته و مسلط به عقل خویش و مزین به انصاف باشد کافی است که بداند دشمن‌تراشی با دشمن‌شناسی تفاوت دارد و دشمن‌شناسی با دشمن گرفتن دشمن هم تفاوت دارد. قرآن کریم پس از دشمن‌شناسی ما را به دشمن گرفتن دشمن راهنمایی می‌کند و می‌گوید، تنها دشمن دانستن شیطان کافی نیست، باید او را دشمن هم گرفت. اگر بدانیم که برق خطرناک است خوب است ولی باید بدانیم و مراقبت کنیم که تماس ناآگاهانه و غافلانه با برق، یا ما را فلج می‌کند یا می‌کُشد. پرهیز عقلانی می‌خواهد و مواجهه آگاهانه. به خاطر همین است دشمن دانستن آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سایر دشمنان به تنهایی کافی نیست باید این علمِ خام، با آگاهی و تجربه پخته شود. کسی که دشمن را شناخت و دشمن گرفت، یا با او دست نمی‌دهد یا پس از دست دادن، انگشتانش را می‌شمرد که کم نشده باشند.
نمی‌شود دشمن را دشمن دانست ولی به او ارادت و علاقه داشت و خرده فرمایشش را اطاعت کرد. علمی سودمند است که به کار آید وگرنه بار اضافی است و تشبیه قرآن برای حَمّال کتاب، تند است. کسی را که از علم و عقل و دانش و تخصص و مدرک دم زد و در مورد امور مختلف، گزینشی قضاوت کرد و مبنای سکوت و کلامش، حب و بغض شد نمی‌توان انسان متعادل و منصف نامید. گروهی که غیر از آنگلوساکسون‌ها عیب دنیا را ببینند و بگویند و به هیچ انتقادی پاسخ منطقی ندهند، اگر اهل درس و کتاب هستند، بی‌شک به بیماری روشنفکرنمایی مبتلایند. نمی‌شود همه بد باشند و کدخدا و ملکه و شرکای تجاری آنها، خوب‌هایی باشند که ممکن است و شاید و گاهی اشتباهی کنند. اینها اگر می‌توانستند بیت «‌تو کز محنت دیگران بی‌غمی / نشاید که نامت نهند آدمی» را تغییر می‌دادند و یا از اشعار سعدی حذف می‌کردند.
هزینه 6 میلیارد پوندی برای دفن یک پیرزن، اگر آن گونه که گفته شده، صحت داشته باشد، با کدام انصاف و عقلی سنجیده می‌شود؟ گیریم آن پیرزن، ملکه 96 ساله انگلیس باشد که هفتاد سال ملکه بوده و غیر از چنبره زدن بر کشورهای مختلف و دارایی‌های صدها میلیون نفر، مالک جان و مال و ناموس دلفین و غاز و مرغابی‌های آنها هم بوده باشد. شرایط خراب مالی انگلیسی که برگزیت را پشت سر گذاشته چه می‌شود؟ گرسنگان عالم چه خواهند گفت؟ دوستانی که قیمت بطری‌های آب زائران اربعین و لیوان‌های یک بار مصرف محرم و افطاری‌های مردم به مردم را هر ساله محاسبه و به تعداد فقرای جهان تقسیم و به علاوه حقوق مدافعان حرم می‌کنند و سهم مردم را از آن کم کرده و در اعدادی تخیلی ضرب می‌کنند، در مورد این 6 میلیارد دلار و حقوق و ثروت و... ملکه چرا ساکتند و علائمی حیاتی از خود نشان نمی‌دهند؟
آنها که بی‌قانون بودن انگلیس (قانون این کشور بر مبنای اساسنامه و رویه جاری است) و بی‌سرود ملی بودن (سرود این کشور سرود ملی نبوده و سرود سلامتی ملکه است) و ارتش ملی نداشتن (ارتش ملی ندارند و ارتش سلطنتی دارند) و... را نمی‌دانستند بدانند که گروهی مبتلا به روشنفکر‌نمایی، مأموریت دارند که تا می‌توانند مردم و کشور خود را تحقیر کنند و تا می‌توانند برای کدخدا و ملکه خوش برقصند. برای ملکه فرامیلیاردری که خود و خانواده‌اش از پرداخت هر نوع مالیاتی معاف و در تخلفاتشان از هرگونه تعقیب و قانونی مبرا هستند، ولایتی جهانی، بی‌حد و مرز و بدون محدودیت و فراتر از انسان‌ها برقرار کرده و اختیاراتی به دور از عقل سلیم به او داده‌اند. سوگند مسئولین و نمایندگان مجلس انگلیس و استرالیا و کشورهای زیر سلطه بریتانیا، به جان ملکه است نه خاک وطنشان. و ملکه انگلیس، رئیس‌کشور و رئیس ‌مذهب و رئیس‌کلیساهای این کشور است. و جهان غرب در قرن بیست و یکم است ظاهراً.
در مورد انگلیس نوشتن، مرور کارنامه یکی از قدیمی‌ترین و موذی‌ترین دشمنان ایران است که گاهی به استعمار و گاهی به روباه پیر از آن یاد می‌شود و با ما سابقه پدر‌کشتگی بیش از صدساله‌ای دارد که خودشان از تاریخ ما حذفش کرده‌اند. نسل‌کشی 9 میلیون ایرانی در بین سال‌های 1295 تا 1298 خورشیدی با قحطی ساختگی و وبای انگلیسی و نیز تبانی آیرونساید با اردشیر ریپورتر و به قدرت رساندن اسطبل‌بانی به جای شاه ایران. و کودتای 28 مرداد و اسقاط دولت مصدق و... و کارنامه سیاهی که سرشار از عفونت انگلیسی و خون ایرانی است. در قرن بیست و یکم میلادی و زمانی که همه روشنفکران به سلامتی تجدد به تحجر تف می‌کنند، پیرزن 96ساله‌ای رفت و پیرپسر 70 ساله‌اش با پرونده‌ای مملو از گلکاری‌های اخلاقی و اقتصادی و... و سؤالاتی در مورد پرونده قتل دایانا، جای او نشست تا بار دیگر منتقدان حکومت‌های موروثی را بر سر دوراهی حق‌گویی و دروغ‌گویی قرار دهد.
آنها که داعیه ایران و تاریخ کهن آن را دارند، چرا در مرگ این دشمن پیر، ساکت نشسته و بر تاریکی نفرین و فکری را روشن نمی‌کنند؟ چرا در برابر وقیحانی که عنکبوت بریتانیایی را تقدیس می‌کنند و مادر خود می‌نامند نمی‌ایستند؟ این بی‌وطنی را فقط می‌توان در میان غربزدگان اجنبی‌پرست جست نه ایرانیان باشرف. دوراهی سختی برای روشنفکری است که اصالت یا بدلی بودن خود را ثابت کند. با مردم و میهن هستند یا با دشمن مردم و میهن؟ توقعی از آنها نیست که گویی از خواب بیدار شده و صورت نشسته بیانیه نوشتند و از موروثی شدن حکومت در ایران ابراز نگرانی کردند ولی حماقت عریان و تحجر مجسم در بریتانیا را در مقابل خود نمی‌بینند. آنها قبلاً هم نشان دادند که جمهور را ندیده و نظر اکثریت «‌با اختلاف آرای بسیار زیاد» را زیر پا گذاشتند.
به هر حال باید دانست کدخدا و ملکه مرده بدون زاد و ولد قادر به ادامه حیات فکری نبوده و نیستند و نگاه به تاریخچه پیدایش وهابیت و بهائیت و رژیم اشغالگر قدس و داعش و...، گویای تداوم بیراهه شیطان است که قرن‌ها توسط بریتانیا و در سده اخیر با کمک آمریکا در مقابل جهان قرار داده شده و مردم را با انواع فریب‌ها به آن می‌کشانند و مخالفان خود و روشنفکران واقعی و عاشقان وطن و مردم‌دوستان را حذف می‌کنند. کشورهایی را با جنگ و غارت تسخیر کردند و کشورهایی را با کودتا و ترور به بیراهه می‌کشند ولی همیشه گروهی را با نفوذ دادن‌، مأمور جویدن بنیان‌ها کرده‌اند و... و گروهی روشنفکرنما را با کمک رسانه‌های سلطه‌گر و سلطه‌طلب، مأمور به انتقاد از ولایت فقیهِ عالم و زاهد و مدیر و مدبری کرده‌اند که یکی اریکه حکومتش، حسینیه گچی جماران بود و دیگری حسینیه آجری امام خمینی و بیت رهبری است و درکنارش مردمان غیوری که مرگ و افولِ یک یک دشمنان خود و غرق شدن کشتی تایتانیک تمدنِ عقل‌ستیز غرب را به نظاره نشسته‌اند. بعون الله و فضله.