kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۵۳۸۰
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۰

قرن آسیایی  و چالش آمریکایی(یادداشت روز)

 
 
سید محمدعماد اعرابی
 
مسلما تاريخ يكي از تماشايي‌ترين مقاطع خود را در اين سال‌ها سپري مي‌كند. تضادها و تقابل‌ها كه تا پيش از اين سعي مي‌شد 
با مديريت منافع و روابط پوشانده شوند، از عمق به سطح آمده و روز به روز
عیان‌تر می‌شود. بر این اساس ائتلاف‌های قدیمی در حال باز‌سازی خود و یا شکل‌دهی به ائتلافی جدید بر مبنای اقتضائات روز هستند. ما ناظران جهانی هستیم که در آن هندسه قدرت به شکلی سریع اما کاملا باورپذیر در حال تغییر و دگرگونی است.
25 می‌2020 «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پیام تصویری خود به کنفرانس سفیران آلمان گفت: «تحلیل‌گران مدت‌هاست درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت می‌کنند. این اکنون در مقابل چشمان ما اتفاق می‌افتد... ما در دنیایی بدون رهبری زندگی می‌کنیم که در آن آسیا به‌طور فزاینده از نظر اقتصادی، امنیتی و فن‌آوری اهمیت پیدا خواهد کرد.» 
او دو سال پيش و در اوج همه‌گيري بيماري كرونا اين سخنان را مي‌گفت و از نظر او همه‌گيري كرونا نقشي اساسي در اين فرآيند داشت: «اگر قرن بیست و یکم، به یک قرن آسیایی چرخش پیدا کند، همان‌طور که قرن بیستم آمریکایی بود، ممکن است از این بیماری همه‌گیر به‌عنوان نقطه عطف این روند یاد شود.» همان ايام «نیکلا سارکوزی» رئيس جمهور اسبق فرانسه نيز گفت: «محوریت جهان در حال گذار از غرب دیروز به شرق امروز یعنی آسیا است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما در حال حاضر به هیچ وجه مسلط نیستیم.» اما هنوز ويروس كرونا در جهان كاملا مهار نشده بود كه رويداد ديگري رخ داد: «جنگ اوكراين». واقعه‌ای که به تحولات جهانی سرعت بیشتری بخشید. حالا دیگر بورل به‌جای حدس و گمان درباره چرخش آهسته نظم جهانی، از 
«حمله به نظم جهانی» سخن می‌گفت و از جهان آینده خبر می‌داد: «آنچه در حال رخ دادن است، جهان را در سال‌های آینده شکل خواهد داد.» جنگ اوکراین مقطعی حساس در آستانه قرن آسیایی است. جنگی که اگرچه با عملیات ویژه نیروهای روسیه به وقوع پیوست اما توسط ایالات متحده با هدف بازآفرینی رهبری دیروز خود 
در دنیای فردا زمینه‌‌سازی شد.
2‌آوریل 2008 (14 فروردین 1387) وقتی مسئولان ناتو طی نشست سالانه این ائتلاف در بخارست از پیوستن اوکراین و گرجستان به ناتو در آینده خبر دادند؛ «ویلیام برنز» سفیر وقت آمریکا در روسیه طی گزارشی برای «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا نوشت: 
«عضویت اوکراین در ناتو مشخص‌ترین خط قرمز برای همه نخبگان روسیه (نه فقط شخص ولادیمیر پوتین) است... طی صحبت‌هایی که در بیش از دو سال و نیم با بازیگران کلیدی روسیه داشته‌ام- از آدم‌های ناشی در گوشه‌کنارهای کرملین گرفته تا هوشمندترین منتقدان لیبرال پوتین-  هنوز کسی را پیدا نکرده‌ام که عضویت اوکراین در ناتو را چیزی غیر از چالش مستقیم برای منافع روسیه ببیند.» او 14 سال پیش نسبت به تصمیم خطرآفرین آمریکا در مقدمه‌‌سازی برای جنگ اوکراین هشدار داد. با این حال آمریکا و متحدانش علاوه‌بر روی کار آوردن دولتی غربگرا در اوکراین، آموزش نظامی به ارتش این کشور را در قالب برنامه‌های ناتو آغاز کردند؛ آنها به ارسال تسلیحات برای اوکراین پرداختند و این کشور را در رزمایش‌های نظامی ناتو مشارکت دادند و در نهایت از عضویت حتمی اوکراین در ناتو گفتند. به نظر می‌رسید دولتمردان آمریکا ناچار به پیشبرد راهبرد خود برای تسلط بر شرق و بی‌تفاوتی به هشدارها درباره جنگ احتمالی اوکراین بودند. سرنوشت اوکراین و مردمانش برای آنها اهمیتی نداشت، آنچه مهم بود استقرار در نزدیک‌ترین سنگر به محور شرق در مرزهای روسیه بود. «جان مرشایمر» نظریه‌پرداز آمریکایی در انتهای مقاله‌ای که برای «نشنال‌اینترست» در تحلیل جنگ اوکراین نوشت به همین جنبه اشاره کرد: «واشنگتن نقشی محوری در هدایت اوکراین به قعر ویرانی بازی کرد. تاریخ قضاوت سختی درباره ایالات متحده و متحدانش بابت سیاست احمقانه‌ای که در قبال اوکراین 
در پیش گرفتند انجام خواهند داد.»
29 ژوئن 2022 (8 تیر 1401) این بار اعضای ناتو در مادرید گردهم آمدند تا جدیدترین سند راهبردی خود برای ده سال آینده را منتشر کنند. سندی که علاوه‌بر روسیه در رویکردی بی‌سابقه برای اولین بار چین را نیز چالشی برای منافع، ارزش‌ها و امنیت اعضای ناتو شناسایی کرد. دغدغه آمریکا و متحدانش در ناتو همان دغدغه همیشگی بود: «تضعیف و براندازی نظم جهانی». نظمی غربی که در حال تغییر و فروپاشی بود و آنها نگران دست پایین خود در این تغییرات آسیا محور بودند. اجلاس ناتو در مادرید مشارکت‌کنندگان ویژه‌ای نیز داشت: ژاپن، کره‌جنوبی، استرالیا و نیوزلند. حالا ناتو علاوه‌بر اوکراین در همسایگی غرب آسیا، در شرق آسیا نیز سنگربندی می‌کرد. در واقع آمریکا برای پیشبرد منافعش، با افزایش تنش در جهان، کشورهای به ظاهر بی‌طرف را مجبور به تقابل با رقبایش می‌کرد، کاری که با اوکراین نیز انجام داد. همین باعث شد که «هرووه جوین» عضو کمیته فرعی امنیت و دفاع پارلمان اروپا درباره اقدامات اخیر ناتو که در خدمت منافع آمریکا و انگلیس انجام می‌شود بگوید: «ناتو تهدید شماره یک صلح در کل جهان است.» علاوه‌بر ناتو ایالات متحده در قالب‌های دیگر نیز به آرایش متحدان خود در شرق و جنوب شرق آسیا پرداخته است. پیمان آکوس با استرالیا و انگلیس برای حضور در اقیانوس آرام و ائتلاف کواد با ژاپن، هند و استرالیا با رویکردی امنیتی که تمرین‌های نظامی مشترک را نیز به همراه داشت.
24 ژوئن 2022 (3 تیر 1401) شبکه آمریکایی CNBC گزیده‌ای از مصاحبه خود با «ملک عبدالله» را پخش کرد. پادشاه اردن در این مصاحبه گفت از ایده تشکیل «ناتوی خاورمیانه» حمایت می‌کند. یک روز بعد نشریه «وال‌استریت‌ژورنال» از نشستی محرمانه با موضوع ایران در شرم‌الشیخ مصر خبر داد. نشستی که در ماه مارس با حضور افسران عالی‌رتبه عرب و رژیم صهیونیستی زیر نظر ارتش آمریکا برگزار شده بود. عربستان، قطر، مصر، اردن، امارات و بحرین کشورهای عربی بودند که طبق گزارش وال‌استریت‌ژورنال نمایندگان خود را به این نشست اعزام کرده بودند اگرچه هیچ یک از کشورها رسما برگزاری و حضور در چنین نشستی را تأیید نکردند. موضوع این نشست نیز راه‌های مقابله با توانایی‌های موشکی و پهپادی رو‌به‌رشد ایران اعلام شد. آمریکا این بار مشغول راه‌اندازی ائتلافی در جنوب غربی آسیا برای مهار ایران بود. ائتلافی که اگرچه ایده آن تازه نبود و رؤسای جمهور گذشته آمریکا در عمل هرگز موفق به شکل‌دهی آن نشدند اما به نظر می‌رسید ایالات متحده با طرح یک لایحه دوحزبی و دومجلسی در کنگره این کشور قصد حمایت جدی‌تری از آن دارد و قسمت مهمی از دستورکار سفر بایدن به غرب آسیاست. آمریکا با آگاهی از نقش آسیا 
در نظم آینده جهانی مشغول ساخت ائتلاف‌های جدید برای مهار رقبای خود در مناطق مختلف آسیاست، رقبایی که بعضا نه تنها در آسیا که حتی در نقش‌آفرینی جهانی برای ایالات متحده چالشی جدی ایجاد کرده‌اند.
اما تحرکات آمریکا و متحدانش در آسیا به همین جا ختم نمی‌شود. 27 ژوئن 2022 (6 تیر 1401) اعضای گروه هفت (G7) در نشست پایانی خود در آلمان از توافق بر سر طرحی 600 میلیارد دلاری موسوم به «همکاری برای زیرساخت و توسعه جهانی» خبر دادند. طرحی که آمریکا با تأمین 200 میلیارد دلار از هزینه آن، نقشی اساسی در پیشبردش داشت. اين طرح در همان ابتدای کار از سوی رسانه‌هاي دولتي اروپا پاتک غرب به برنامه راهبردی چین تحت عنوان «کمربند و جاده» خوانده شد. «كمربند وجاده» برنامه‌ای با محوريت حمل‌ونقل بين‌المللي است که در قسمت خشکی با احیای مسیر تاریخی جاده ابریشم مي‌تواند منافع مشترك اقتصادي و ارتباطات پايدار سياسي ميان كشورهاي آسيايي برقرار كند و منطقه آسياي مركزي در آن نقش برجسته‌اي دارد. توسعه کشورهای آسیایی و تحکیم روابط اقتصادی در شرق خارج از اراده آمریکا بازهم یک دغدغه تکراری برای واشنگتن به همراه داشت: «تضعیف نظم جهانی». سرمايه‌گذاري «بانك توسعه آسيايي» بر روي پروژه راه لاجورد به عنوان طرحي بديل براي كمربند ابريشم در اتصال آسياي مركزي به اروپا با هدف رفع همين دغدغه انجام شد. بانكي كه اكثريت سهام آن در اختيار آمريكا بود. موضوع وقتي كاملا عيان شد كه پنجمین اجلاس سالانه راه‌گذر «ترانس-خزر» نه در كشورهاي محور لاجورد كه با میزبانی مرکز آمریکایی «سیاستگذاری خزر» و مشارکت «مرکز همکاری‌های بین‌المللی آمریکا»(USAID)، «شورای امنیت» 
و «وزارت خارجه» آمریکا در واشنگتن برگزار شد. 
با اين حساب تقريبا مشخص است كه بخشي از هزينه ٦٠٠ ميليارد دلاري آمريكا و متحدانش در G7 صرف پروژه‌های راه‌گذر «ترنس-خزر» از جمله احياي راه لاجورد خواهد شد. ايالات متحده اما براي پيشبرد اهدافش در آسياي مركزي علاوه‌بر رقباي جدي، مانعي جدي‌تر نيز دارد: «دوري از فرهنگ و ارزش‌هاي مردمان اين منطقه». برنامه راهبردی ۶ ساله آمریکا(۲۰۱۹-۲۰۲۵) براي آسياي ميانه به همين منظور طراحي شد. برنامه‌اي كه بخش عمده منابع مالي آن صرف ترويج فرهنگ غرب و پرورش نخبگان و رسانه‌هاي غربگرا در اين مناطق مي‌شود. در اين برنامه «دانشگاه آمريكايي بيشكك» نقشی مهم براي تربيت نسلي از مديران مطلوب ایالات متحده دارد، علاوه‌بر این آمریکا بودجه‌ای اختصاصی برای بازدید دانش‌آموزان، متخصصان و مدیران این منطقه از آمریکا و تجربه فرهنگ آمریکایی در قالب طرح تبادل نخبگان در نظر گرفته است. همچنین سفارت‌های آمریکا در آسیای مرکزی برنامه‌های مهارت‌آموزی و گسترش شبکه‌های لازم براي خبرنگاران را در پوشش تقویت جامعه مدنی ارائه می‌دهند. اينكه گاهي دولتمردان واشنگتن نگران وضعیت جمعیت «ايغورها» در مركز آسيا مي‌شوند نه از سر تمايلات انسان‌دوستانه و يا علاقه به حقوق مسلمانان كه بخشي از پيشبرد برنامه‌شان براي گسترش عوامل وابسته به خود در مركز آسياست. آشوب اين روزهاي منطقه قره‌قالپاقستان در ازبكستان نيز از همين جنس است. آشوب‌هايي كه به نظر مي‌رسد روند
رو به رشدي در كشورهاي اين منطقه طي سال‌هاي آينده داشته باشد. آمريكا علاوه‌بر شرق، غرب و جنوب آسيا دنبال جاي پايي در قلب آسيا براي مهار نظم نوپديد شرق است.
قرن بيست و يك آن‌طور كه جوزپ بورل هم اشاره كرد قرن آسيايي است و البته همان‌طور كه ساركوزي گفت چالش اصلي غرب عدم تسلط بر اين جهان جديد است. آمریکا و متحدانش تلاش زيادي براي تمدید سلطه و احیای جایگاه از دست رفته خود مي‌كنند اما مي‌توان يادداشتي مجزا و به همين تفصيل نيز براي نشان دادن دلايل ناكامي تلاش‌هاي آمريكا براي تغيير نظم آينده جهان نوشت. آنچه قطعي است ما در آغاز يك نزاع تاريخ‌ساز به سر مي‌بريم. نزاعي كه از دل آن جهاني جديد متولد خواهد شد؛ جهاني مستقل از اراده آمريكا و متحدانش.