kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۵۵۲۶
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۲

روایت وارونه یا وارونه‌ها(نگاه)

 
 
محمدهادی صحرایی
(اگر ما با آمریکا ارتباط برقرار کنیم و کشورهای اروپایی رو بزنیم کنار، مستقیم بریم، برگ برنده آقای رئیسی بایدنه. بایدن رو تونستید راضی کنید [نامفهوم]. ‌ترامپ برگرده، بلایی به سرکشور ما خواهد آورد که خواهید دید چه خواهد شد. کما اینکه الان شده. این اقتصاد. این بورس. این ارز ...)
این متن پیاده شده از سخنرانی یک سناتور آمریکایی یا صهیونیست افراطی یا تحلیلگر شبکه سعودی یا متن مریم قجری یا توصیه سوروس یا متن ویراستی و انتخاباتی «دیدن دَم کدخدا»، یا‌ ترجمان به‌هم ریخته از افسانه فشار یک دکمه و داغان شدن همه ما و یا «مردم‌ترسانیِ» فردی از «الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَه» و یا یکی از عوامل یزید که مردم کوفه را از لشکر خیالی شام که هیچ‌وقت به مدینه نرسید می‌ترساند و... نیست. فرمایش یکی از بچه‌های اصلاح‌طلب خودمان است که چند روز پیش انجام شده و خواسته که ما مردم ایران از بایدن با شاهکارهای منحصر به فردِ «طولانی و بلندمدتش که نادیده گرفتنش غیرممکن بود» بترسیم. لحن و التهاب این فرد هرگز به شوخی و سوابقش به پریشان‌گویی نمی‌ماند ولی این حرف چنان آشفته و مضطرب است که غیراز این دو را نمی‌توان برداشت کرد. 
اشتباه است گمان کنیم در نبرد صفین اگر مالک ‌اشتر، بی‌توجه به تهدید ‌اشعث و سران بریده از علی علیه‌السلام، آن چند ضربه معدود و آخرین شمشیر را می‌زد و معاویه را می‌کشت و بعد به نزد امیرالمؤمنین می‌آمد؛ و یا امیرالمؤمنین، ‌اشعث و همراهان شمشیرکشیده‌اش را مشغول می‌کرد تا مالک، کار معاویه را یکسره کند و برگردد یا...، تاریخ عوض می‌شد و علی و حسن و حسین علیهم‌السلام به شهادت نمی‌رسیدند و اسلام، عالمگیر می‌شد و نسل فتنه برمی‌افتاد و... . مشکل اصلی معاویه بود و نبود. همان‌گونه که آمریکا هم مسئله اصلی هست و هم نیست. به این معنی که معاویه و نماد امروزینش آمریکا، مشکل و مسئله اصلی است ولی بدون کمک مرجفون نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. و قبل از مقابله با معاویه و آمریکا باید فکری به حال ‌اشعث‌ها و جهل جولانگر در میان برخی از خواص کرد. تا وقتی اینها باشند می‌توان از هنر سامری، گوساله ساخت و از امثال معاویه، درکات شیطانی. و می‌توان از آمریکای در حال افول و زوال، غول بی‌شاخ و دمی ساخت که خود آمریکا را به خنده و تمسخر این بلاهت انداخت. 
اثبات افول و زوال آمریکا چنان روشن و واضح است که با یک جست‌وجوی علمی در مقالات و آمارها و تحلیل جریانات و پیگیری اتفاقات و تصمیمات سران آمریکا و دیدن بی‌تعصب حال و روز این ببر پوشالی می‌توان به آن پی برد ولی آنچه قابل تأسف و تأثر است فاصله معنادار و نگران‌کننده تحلیل غربزده‌ها و کرخیده‌های سیاسی از واقعیات عینی است و آه و حسرت به عمری که به این قماش اعتماد شد و فرصت خدمتی که از مردم و جامعه گرفته شد. فاصله ما از حاکمیت تفکر غربزده، وابسته،‌ ترسیده و لیبرالیزه به اندازه هفت ماه است و مردم هنوز طعم تلخ تحریف واقعیات و تخریب فرصت‌ها را می‌توانند مرور کنند. برجام، که نماد رستگاری کدخداپرستان در آیین لیبرالی بود را همه می‌بینیم که با کشور چه کرده است. وضع اقتصاد و دیدن آنها که روزیِ خود را در مخزن زباله‌ها می‌جویند یا مرور و مقایسه شاخص‌های پیشرفت قبل از سال 92 با بعد از حمله لیبرال‌ها و حال‌وروز سفره بی‌رمق مردم و ... همه نمرات کارنامه رفوزه تفکر اعتدالیون اصلاح‌طلبی است که زلف خود را چنان به دُم کدخدا گره زدند و آب مردم را در خانه یزید به گرو گذاشتند که هنوز مردم، با دیدن کلید به یاد دروغ می‌افتند و فهمیده‌اند کلید همه گناهان دروغ است، دروغ. 
این که جریان لیبرال‌های اصلاح‌طلب چرا از بایدن، با مزاج سرد و نفّاخش خوف دارند و خود را مأمور‌ترساندن مردم از او و امثال او کرده‌اند به خود، خلوت و گذشته‌شان مربوط است ولی به‌نظر می‌رسد کسانی که با «تَکرار» فریب، مردم را به این روز انداختند، بهتر است برای تتمه آبروی جریان خود چاره‌ای بیندیشند و با عذرخواهیِ با صدای بلند از مردم و نظام و جبران اشتباهاتشان، از تحلیل‌های پراشتباه دست بردارند و به دامن عقل و اعتقاد سلیم برگردند. چه از این بدتر که تحلیل برخی، پیوست اجرایی سیاست‌های دشمنان خونی ملت ایران باشد؟ و چه از این بدتر که دشمنان، آنها را به مثابه بوق خود بنگرند؟ و چه از این بدتر که دشمنان بفهمند با یک نشست و برخاست یا قدم زدن یا ناهار یا وعده پنهانی می‌توانند از کسی یک میسیونر سیاسی بسازند؟ و چه از این بدتر که تاریخ نام کسی را در کنار ساده‌لوحان یا آقاخان نوری‌ها بگذارد؟ و چه از این بدتر که رژیم سرتا پا خبث صهیون، کسی یا جریانی را سرباز نیابتی خود بداند؟ و چه از این بدتر که کسی نفهمد معنی «می‌خواستیم به ایران حمله کنیم ولی چون شما آمدید منصرف شدیم» یعنی چه؟
دفاع از کدخدا به هر قیمتی حتی به قیمت بی‌آبرویی، اگر نجات بخش بود، برای محمدرضای پهلوی و صدام و مبارک و امثالهم افاقه می‌کرد. آمریکای آن زمان که کرک و پَر داشت از شاه ایران که در تمکین به او شهره بود به اندازه یکی از اتباعِ به درد نخور خود حمایت نکرد، چگونه امروز که از چاله ‌ترامپ به چاه بایدن افتاده از بی‌وطن‌ها حمایت می‌کند؟ اگر دروغگویان قبلی به‌خاطر تحریف واقعیات دین و تاریخ، محاکمه می‌شدند نوبت به این بی‌نوایان از خواب پریده نمی‌رسید. مردم، تازه از شکست جبهه تحریف در سطح دولت راحت شده و فهمیده‌اند که اگر آدمِ عرضه‌دار، رئیس‌جمهور باشد، واکسن کرونا می‌تواند از سوهان قم هم بیشتر شود و عضو دائمی شانگهای شدن و فروش نفت و... هیچ ارتباطی به FATF ندارد و سایه جنگ هم توهم خوابزده‌های حقه‌باز بود. اکنون سؤال اینست که اگر عقل هست چرا عده‌ای عبرت نمی‌گیرند و باز دنبال دوقطبی کردن جامعه و ‌ترساندن مردمند؟ مردم هنوز با یادآوری فساد ارز ترجیحی و نجومی‌بگیران و برادر فلان مقام سابق و دختر فلان مسئول اسبق، به اهل و ایادیِ باعث و بانی آن نفرین بوق‌دار می‌فرستند؛ اینها کشان‌کشان خود را کجا می‌کشانند؟
کسانی‌که خود را کاربلد مذاکره و استاد دیپلماسی می‌دانستند، نتیجه سال‌ها هدردادِ بیت‌المال را به برجامی رساندند که از بس غیرعاقلانه و غیرکارشناسی بود که یک طرف به‌راحتی به آن تف کرد و از آن خارج شد و اینها جز حرف مفت و بازی با کلمات نتوانستند قدمی مؤثر از قدم بردارند و بعدها با بی‌شرمی اعتراف کردند که تکرار چهارباره «Suspension» را نخوانده بودند. ژنرال‌های سربازی نرفته!
بی‌شک، امروز که در آستانه ورود به چهل‌وچهارمین سال انقلاب اسلامی هستیم، آمریکای امروز تشنه‌تر از همیشه برای مذاکره با ماست و برای نجات از شرایط قبل از مرگ خود نیاز به حتی کمترین نوع مذاکره با ایران دارد. از سوی دیگر ایران که از دوره انفعال، گذشته و اوج تحریم‌ها را پشت‌سر گذاشته و راه و جای خود را پیدا کرده و دریچه‌های امید و شکوفایی حقیقی را یکی یکی به روی خود می‌گشاید چه نیازی به مذاکره مستقیم با آمریکا و همصحبتی با شیطان دارد؟
بازار پهناور 3 میلیارد نفری پیمان شانگهای و فرصت تجاریِ بکر و تشنه همسایگان کجا و بازار مکاره و هزار بدبختی غرب کجا؟ شرق و همسایگان خودمان، فرصتی بی‌نظیر و سفره‌ای بیکران است که مردانِ مصمم تاریخ سازِ با اراده و باهوش می‌طلبد. وقتی می‌توان با کمترین قیمت و خطرپذیری، بازار با ثبات و بی‌فضول و بی‌دردسر و نقد و نزدیک داشت، چرا تجارت پرخطر و نسیه و نامطمئن و راه دور را به خود تحمیل کنیم؟ برجام شد شد، نشد هم نمی‌تواند بیش از آنچه در دولت قبلی ضرر رسانده ضرر برساند. اگر بایدن و کرونا نتوانند آمریکا را از پا بیندازند، گسست اجتماعی، فقر، خشونت، انحطاط فرهنگی، تبعیض، تعارضِ جدی مدعیان قدرت توانسته شاخصه‌های قدرت را یکی یکی از آمریکا بستاند و او را به سمت تبدیل شدن به «کشوری بزرگ و پرمشکل» بکشاند که دیگر ابرقدرت نیست. باید فکری برای جهان پساآمریکا کرد و بیش از این معطل برجام و مذاکره با این «از رده خارج» نماند. هجمه رسانه‌ای غرب و غربزده‌ها و دروغ‌های شرق‌هراسانه آنها، تلاش دلالان است نه حرف کارشناسان.  
نکته جالب و سرنخ کشف حقیقت اینجاست که در صف معترضان به سفر مسکو، در کنار برخی غربزده‌های وطنی، انگلیسی که پنجاه سال است پول و سود قرارداد ‌تانک را بدهکار است، آمریکایی که دشمن و مضرّ شماره یک ملت و منافع ایران است، منافقینی که روی هر سفاک و شیاد و وطن‌فروشی را در تاریخ سفید کرده‌اند، سعودی که مدل قتل «خاشقجی خاشقجی» کردن منتقدان را در تاریخ تبهکاران، به نام خود ثبت کرده، رژیم صهیون که روزانه استخوان کودکان فلسطینی را به دندان می‌کشد و هر اراذل و اوباشی که مورد نفرت ‌اشمئزاز بشریت است وجود دارند. ملقمه‌ای از بدان روزگار که همدیگر را در دشمنی با ایران پیدا کرده‌اند. اینکه انگلیس و اسرائیل برای نقض استقلال ایران و سعودی برای عزت ایرانی دلشوره بزنند از شوخی‌هایی است که حتی ملکه را هم به خنده می‌اندازد. 
مشکل غربزده‌ها که اعتبار جهانی ایران را مخدوش کردند، آدامس پوتین نیست، کسادی دکان دونبش صرافی و دلالی آنها و موفقیت سفر مسکوست. به فضل خدا اگر نگاه هوشمندانه و عاقبت‌اندیش به شرق و بازارهای نزدیک، اجرایی شود و دولت، باوجود شیطنت دشمنان و تحریک‌کنندگانِ غوغازیستِ کنارزده شده، بتواند تمرکز خود را بر حل مشکلات موجود حفظ کند، به زودی مردم طعم خدمت واقعی و انتخاب حقیقی را خواهند چشید و چهل‌وچهارمین سال انقلاب اسلامی، آغاز دوران رونق ایران خواهد شد. ان‌شاءالله.