kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۴۷۴
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۶
به مناسبت چهل‌ویکمین سالگرد تجاوز نظامی آمریکا در طبس

شن‌هایی که مأمور خدا بودند


 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
«اکنون فرصتی پیش آمده تا اقتدار دوباره آمریکا را به دنیا نشان دهیم. امیدوارم که این نقشه تا آخر همین‌طور پیش برود. این عملیات یعنی اعتبار ما در خاورمیانه و دنیا. اگر اسرائیلی‌ها از عهده عملیات انتبه برآمدند، ما هم برمی‌آییم.»
این صحبت‌ها را ژنرال جیمز بی‌وات، فرمانده ارشد عملیات موسوم به «پنجه عقاب» در ششم مارس سال 1980(16 اسفند 1358)، زمانی که برای نظارت بر چگونگی انجام تمرینات «نیروی دلتا» در پایگاه «وادی قنا» در مصر، به این کشور رفت، خطاب به اعضای این نیرو اظهار داشت.
سرهنگ چارلز آلوین بکویت (فرمانده میدانی عملیات) نیز در تایید حرف‌های ژنرال خطاب به نیروهایش به صراحت گفت: «آقایان، این عملیات، تنها یک عملیات نظامی ساده نیست، این عملیات یعنی اقتدار دوباره آمریکا بر دنیا، یعنی اعتبار، لیاقت، شرف و همه چیز ما.»1
48 روز بعد، پس از غروب آفتاب 24 آوریل 1980 (4 اردیبهشت 1359)، 6 فروند هواپیمای هرکولس سی 130 از جزیره مصیره در عمان و 8 فروند هلیکوپتر آر.اچ.53 سیکورسکی از ناو هواپیمابر «نیمیتس» برخاسته و بیش از 130 کماندو آمریکایی را همراه مقادیر معتنابهی از پیشرفته‌ترین سلاح‌های سبک و سنگین، از غرب چابهار وارد ایران کرده و پس از گذر از کویر لوت، در منطقه‌ای واقع در 60 کیلومتری جنوب غربی طبس، به نام «صحرای 1» که از مدت‌ها پیش توسط جاسوسان داخلی سازمان سیا شناسایی و تعیین شده بود، برزمین نشاندند.
ورود و حضور این نیروهای نظامی آمریکایی را به جز چند پاسگاه ژاندارمری از طریق رویت چشمی، هیچ رادار و سامانه راداری در کشور ثبت نکرد. چراکه روز قبل، این رادارها و پدافند ضد هوایی مربوطه به بهانه مأموریتی در غرب کشور (که هیچ‌گاه انجام نشد) جمع‌آوری شده بودند. طبق اسناد به دست آمده و بر اساس امریه شماره 256ـ 16ـ 412 مورخ 3/2/59 از حوزه معاونت عملیاتی و پدافند هوایی، توپ‌های 23 میلیمتری ضدهوایی مستقر در تهران، شیراز، مشهد و بابلسر با کلیه تجهیزات برای رفع خطر کامل از عملیات آمریکا به‌عنوان مأموریت از منطقه دور شده و توپ‌های ضدهوایی فرودگاه مهرآباد و پادگان منظریه قم نیز به‌طور کامل برداشته شده بودند.2
قرار بر این بود که نیروهای آمریکایی پس از «صحرای 1» به منطقه‌ای به نام «صحرای 2» واقع در 10 کیلومتری غرب گرمسار منتقل شده و سپس طبق نقشه‌ای دقیق با هماهنگی عوامل داخلی خود در مراکز و نهادها و ارگان‌های مختلف و با شناسایی قبلی از محل نگاهداری جاسوسان آمریکایی در ساختمان سابق سفارت آمریکا، به آن حمله کرده و آنها را به استادیوم امجدیه (شهید شیرودی فعلی) انتقال داده و سپس با هلیکوپترهای تعیین شده در نهایت به ناو نیمیتس ببرند.
در آن شب تاریک و ساکت و خاموش، در غفلت کامل نیروهای داخلی و در غیاب رادارهای ردیاب و پدافند ضدهوایی و البته با بیداری و آمادگی مزدوران آمریکایی در مکان‌های تعیین شده که مسیر را از دریای عمان تا قلب پایتخت برای عبور و استقرار کماندوهای آمریکایی کاملاً آماده ساخته بودند، اما اتفاق دیگری افتاد که با هیچ عقل حسابگری قابل پیش‌بینی نبود، آن هم برای نیرویی که قبل از اجرای عملیات، بیش از 13 هزار ساعت جزء به جزء آن را در شرایط مشابه، بارها و بارها تمرین کرده بوده و به ابزارها و وسایل و هواپیماها و هلیکوپترهای پیشرفته‌ای مجهز بود که هر کدام برای یک ارتش، غنیمت بزرگی به شمار می‌آمد.
در شروع عملیات، یکی از هواپیماهای سی-130موسوم به «دراگون 1» که حاوی سلاح و ابزار نظامی بود، هنگام فرود، دچار آسیب‌دیدگی در ناحیه بال خود شد که ادامه عملیات را برای آن، غیرممکن می‌ساخت. از طرف دیگر یکی از هلیکوپترهای آر.اچ.53 هم در ناحیه بال خود متوجه ‌ترک خوردگی شد که در نزدیکی دریاچه جازموریان و غرب ایرانشهر، ناگزیر به فرود اضطراری گردید. هلیکوپتر دوم به‌دلیل برخورد با طوفان شن، نشانگرهای پروازش را از دست داد و ناگزیر از بازگشت شد و هلیکوپتر سوم نیز اگرچه همراه دیگر هلیکوپترها با 40 تا 50 دقیقه تاخیر به محل «صحرای 1» رسید اما سیستم هیدرولیکی خود را از دست داد و عملاً از ادامه عملیات بازماند.
در اینجا با 5 هلیکوپتر باقیمانده، در واقع دیگر اجرای عملیات ناممکن به‌نظر می‌رسید و این موضوع را فرماندهان عملیات ضمن هماهنگی با کاخ سفید و شخص رئیس‌جمهوری وقت آمریکا (جیمی‌کارتر) اذعان کرده و موافقت وی را برای متوقف ساختن عملیات و بازگشت به پایگاه‌ها گرفتند.
اما فاجعه اصلی در همین جا رخ داد، به‌طوری که هنگام اقدام برای سوختگیری یکی از هلیکوپترها پس از برخاستن از زمین، به‌دلیل نداشتن دید کافی در آن شب طوفانی، با یکی از هواپیماهای سی-130، برخورد کرد و هر دو منفجر شده، 8 تن از کماندوها کشته و 5 نفر نیز مجروح شدند.
هامیلتون جردن، رئیس ستاد کاخ سفید در خاطراتش که در کتابی به نام «بحران» منتشر شد، این لحظه را در کاخ سفید این‌گونه تشریح می‌کند:
«... هر کسی در درون خود به عاقبت کار می‌اندیشید و یارای سخن گفتن نداشت. این سکوت مرگبار را صدای زنگ تلفن شکست. کار‌تر گوشی را برداشت و گفت: «دیوید (جونز) چه خبر؟» ما حرف‌های جونز (رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح) را نمی‌شنیدیم، ولی حالت چهره کار‌تر و پریدگی رنگ او نشان می‌داد که خبرهای بدی می‌شنود. کار‌تر لحظه‌ای چشمانش را بست و در حالیکه به زحمت آب دهانش را قورت می‌داد، پرسید: «آیا کسی هم مرده است؟»... همه ما به دهان و چشمان او زل زده بودیم. چند ثانیه بعد گفت: «می‌فهمم... می‌فهمم» و گوشی تلفن را گذاشت. هیچ‌کس سؤالی نکرد تا اینکه خود کار‌تر پس از چند ثانیه سکوت گفت: «مصیبت تازه‌ای پیش آمده. یکی از هلیکوپتر‌ها به یک هواپیمای سی‌۱۳۰ خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفری هم کشته شده‌اند...»3
به‌دنبال این شکست، کاخ سفید بیانیه‌ای صادر کرد و جیمی ‌کارتر در یک سخنرانی تلویزیونی ابعاد شکست را تشریح نمود. لحظاتی بعد از آن، بنی‌صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را برعهده داشت، دستور داد تا هلیکوپترهای برجای مانده از عملیات آمریکایی‌ها بمباران شود و این کار در سه نوبت انجام گرفت. در این اقدام، اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از هلیکوپترها محافظت می‌کرد به شهادت رسید و سه پاسدار دیگر زخمی‌ شدند.
شهید محراب آیت‌الله صدوقی در مورد بمباران هلیکوپترهای آمریکایی در طبس در سالگرد آن واقعه در نماز جمعه اظهار داشت:
«... محمد منتظر در آن موقع در یکی از این هواپیماها یا هلیکوپترها رفته بود و کاوش کرد و مقداری از این چیزی که باید به دست بیاورد به دست آورد. آن موقع با راکت، آنها را نابود کردند. برای اینکه اسراری که در آن هواپیما‌ها بود کشف نشود و معلوم نگردد که خیانتکار چه کسی است و چه کسانی بودند؟ محمد منتظر که بعضی از اسرار را به دست آورده بود، به وسیله راکت قطعه قطعه شد تا روشن نشود که چه‌ اشخاصی در این غائله و در این توطئه شرکت داشتند؟»4
مرحوم سردار حاج محمد‌زاده (که در آن زمان عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود) هم در این‌باره گفته است:
«... (هلیکوپترهای برجای مانده) پر از مدرک بود. اینها همه برای ما می‌توانست دستاورد باشد. حتی می‌توانستیم از همه اینها موزه تشکیل دهیم. مثلا یکی از مدارکی که خود بنده دیدم، (نقشه‌ای که روی پلاستیک چاپ کرده بودند) نقشه از بیابان طبس تا لانه جاسوسی، همه مراکز مهم را مشخص کرده بود. که (در شرایط مختلف) به کجا پناه ببرند، به کجا بروند؟ ...اگر گیر کردند، به کدام خانه بروند؟ کدام خیابان؟ اگر همه آن جزئیات به دست ما می‌رسید که پیروزی ما صدها برابر می‌شد. همه آنها سند بود. یعنی (نقشه‌های) سازمان سیا لو می‌رفت اگر بنی‌صدر این خدمت را در حق آنها نمی‌کرد...»5
اسناد لانه جاسوسی نشان داد که بنی‌صدر با کد رمز SD-LUR/1 منبع مشاوره و خبررسانی سازمان سیا قرار گرفته و قرار پرداخت ماهانه 1000 دلار به‌عنوان حق مشاوره با او بسته شده بود.6
اما از اسناد محدود به‌دست آمده که از بمباران هلیکوپترها سالم بیرون آمدند و همچنین شواهد دیگر مشخص شد که عملیات «پنجه عقاب» تنها برای نجات جاسوسان آمریکایی نبوده، بلکه نقشه‌های عمیق‌تری به‌دنبال داشت که حدود دو ماه بعد با ماجرای کودتای نوژه، برخی آنها برملا گردید.
یوسف مازندی از عوامل فراماسونری و رژیم شاه که سالیان متمادی نمایندگی خبرگزاری آمریکایی «یونایتد پرس» را در ایران برعهده داشت، در کتاب خود به نام «ایران، ابرقدرت قرن» می‌نویسد:
«چند ماه پس از افتضاح دشت کویر، عده‌ای از ایرانیان نظامی و غیرنظامی که موفق شده بودند از کشور خود بگریزند و به هم‌میهنان سرگردان خویش (در خارج) بپیوندند، به‌تدریج آغاز به سخن کردند... آنها می‌گفتند در بیشتر عملیاتی که به واقعه صحرای طبس منتهی شده بود شرکت داشتند... به گفته آنان پیاده شدن آمریکایی‌ها در طبس برای نجات گروگان‌ها نبود، بلکه برای انجام یک شورش بود. چون حمله نظامی آمریکا به ایران در آن زمان به صلاح نبود.... هواپیماهای سی 130 و هلیکوپترهای آر.اچ.53 برای تهیه چنین انفجاری در دشت کویر ایران بر زمین نشسته بودند. هدف، تحویل تسلیحات فوق‌مدرن برای یک جنگ چریکی وسیع و سراسری به گروهی از افسران وفادار به شاه بود». 7
اما در آن فضای بی‌خبری و سکوت سنگین شبانه باز هم امدادهای الهی به یاری آمد و این‌بار شن‌ها مأمور خدا شدند. حضرت امام خمینی رحمت‌الله علیه در این‌باره فرمودند:
«... کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بین برد. این باد مأمور خداست، این شن‌ها همه مأمورند...»8
علاقه‌مندان برای اطلاعات بیشتر به جلد پنجاه‌وهشتم از مجموعه نیمه‌پنهان به نام «مأمور خدا» از دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان مراجعه کنند.
____________________________________
1 - پاسخ به شبهاتی درباره حادثه طبس- پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 8 اردیبهشت 1399
2 - احمدرضا شاه‌علی- انقلاب دوم (تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آثار و پیامدها)- تهران- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 1385- صفحه277   3 - ‌هامیلتون براون- بحران- ‌ترجمه محمود مشرقی   4 - روزنامه جمهوری اسلامی- 6/2/1360    5 - گفت‌و‌گو با سردار حاج ابراهیم حاج‌محمد‌زاده- فیلم مستند «ماجرای طبس»    6 - اسناد لانه جاسوسی آمریکا- جلد اول- کتاب نهم- بنی‌صدر- موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی   7 - یوسف مازندی- ایران، ابرقدرت قرن- تهران- نشر البرز- 1373- صفحه 17   8 - صحیفه امام خمینی «جلد 12» صفحات 380