kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۶۳۸۳
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۳

دو نکته درباره یک تحریف (نگاه)



علی محسنی
یک - درسی از منطق؛ در تعریف منطق گفته‌اند علمی است که آدمی را از خطا در اندیشیدن باز می‌دارد. در این علم از مغالطه سخن می‌رود؛ یعنی هرگونه خطا و آشفتگی در سخن و یا استدلال. مغالطه‌گر خواه در مقام تعریف و استدلال، خواه در بیان یک سخن، مخاطب خود را به ‌اشتباه می‌اندازد. در عالم سیاست می‌توان مصادیق فراوانی از مغالطه را یافت. در چند روز اخیر نقل قول از بیانات رهبری و تفاسیر از آنها، مثال مناسبی از کاربرد مغالطه در فضای سیاسی است که می‌تواند به کار دانشجویان فلسفهُ، منطق و علوم سیاسی بیاید. ایشان گفته‌اند که: «من قبلاً هم گفته‌ام، حالا هم تکرار می‌کنم: رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی‌کردن تحریم دست ما است؛ غیر از این است؟ ما که نمی‌توانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البتّه نمی‌گویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه‌ تحریم‌ها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده [امّا] اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزّتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است و شما می‌توانید این کار را بکنید. و دنبال کنید، با همدیگر کار کنید، تلاش کنید؛ این توصیه‌ من است. من از مسئولین کشور حمایت می‌کنم [امّا] شرطش این است که به اهداف ملّت پایبند باشند.» در کمتر از یک ساعت بازتاب مغالطه‌آمیز این سخنان در رسانه‌های طیف اصلاح‌طلب و طرفدار دولت در فضای مجازی آِغاز شد. فردای بیانات نیز رسانه‌های مکتوب این جریان خط مغالطه و تحریف را پررنگ ادامه دادند؛ به این عبارت دقت کنید: «رهبر انقلاب: در رفع تحریم‌ها یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم.» این عبارت به عنوان تیتر در بسیاری از روزنامه‌ها آمده بود. مشخص است که این تیتر گزینشی، نکته کانونی بیانات رهبری را پوشانده، بلکه مقصود اصلی این بخش از بیانات را عملا به ضد خودش تبدیل می‌کند. با نگرش منطقی واضح است که در نقل سخنان رهبری مغالطه‌ای آشکار رخ داده که اصحاب منطق آن را «مغالطه نقل قول ناقص» می‌نامند. در این مغالطه‌، فرد با انگیزه‌ای خاص، نقل قولی ناقص را بیان کرده تا با ابزار قرار دادن آن، مراد و منظور خود را به مخاطب القا نماید. با حذف عبارات اصلی بیانات، چنین القا می‌شود که گویی رهبر انقلاب تنها راه مواجهه با تحریم را رفع تحریم (بخوانیم مذاکره) می‌دانند؛ حال آنکه گزاره اصلی و مبنایی در کلام صریح رهبری این بخش است: «... به این [یعنی رفع تحریم] نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است...»
مایه شگفتی است که جماعتی در عصر رسانه و ارتباطات دست به این تحریف و مغالطه آشکار می‌زنند. به سادگی نمی‌بایست از این تحریف گذر کرد؛ تحلیل این مغالطه نکات قابل تاملی را در وجوه گوناگون بدست می‌دهد. از یک جنبه تذکری جدی از این واقعه را می‌توان به گوش جان شنید. در روز روشن رسانه‌ها و روزنامه‌ها،‌ چنین تحریف آشکاری از این جریانات خاص روی می‌دهد. چگونه می‌توان به نقل قول این جماعت از آنچه در پشت درهای بسته و علی‌الخصوص در مواجهه با بیگانگان گذشته است، اعتماد نمود؟! همین یک قلم اعتبار گزارش‌های افراد این جریان از مواجهه خود با دیگران را سخت محل تردید قرار می‌دهد. از جنبه دیگر می‌توان گفت که این مغالطه از نسبت این جریان با مردم پرده بر می‌دارد. جریانی که مدعی مردم داری و مردم‌گرایی بوده و خود را در کنار مردم جا می‌زند،‌ در توهینی آشکار شعور و فهم همین مردم آنچنانی را به سخره گرفته، دست به چنین تحریف واضحی می‌زند. مردمی که بواسطه رسانه‌های گوناگون به اصل بیانات رهبری می‌توانند دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر چنین تحریف‌هایی نشان می‌دهد که این جریان خود را نه در کنار مردم بلکه در موقعیتی فراتر از آنها می‌داند؛ در مقامی که مجاز می‌داند تا منویات جناحی و گروهی خود را در قالب تحریف به خورد مردم داده و خواستار سرسپردگی بی‌چون و چرای آنها باشد. تحلیل سیاسی از این جریان نابسنده است، شاید تحلیل روانشناختی مدد رساند.
دو - نفی دو قطبی‌سازی درباب مذاکره؛ ناظران و تحلیل گران فضای سیاسی در چند سال اخیر به خوبی از مضرات دو قطبی‌سازی در ساختار سیاسی- اجتماعی کشور آگاه شده‌اند. این بار نیز زمزمه‌های تشدید و تجدید این دوقطبی‌سازی، با تاکید بر مذاکره، از سوی طیف موسوم به اصلاح‌طلب و جریان حامی دولت به گوش می‌رسد. این جریانات قصد دارند تا با ساختن دو قطبی طرفدران و مخالفان مذاکره، فضای دوگانه دیگری به منظور بهره‌برداری انتخاباتی بیافرینند. تامل در سخنان اخیر رهبری و لوازم قول ایشان، پنجره‌ای به عبور از این دوقطبی می‌گشاید. توضیح آنکه دال مرکزی و نکته کانونی گفتمان رهبری در چند وقت اخیر ضرورت قوی شدن بوده است. امری مبنایی که می‌بایست جهت‌دهی سیاست در دو ساحت داخلی و خارجی را عهده‌دار شود. تبیین لزوم قوی شدن و تشریح لوازم منطقی آن، تبیین گفتمانی است که مذاکره و یا عدم مذاکره را بلاموضوع کرده و آن را به مثابه یک ابزار ممکن در جایگاه حقیقی خود می‌نشاند. در سال‌های اخیر تصویری از پدیدار مذاکره ترسیم شده است که با اصول سیاست و روابط بین‌الملل سازگاری ندارد. در این تصویر، مذاکره به نحو فی‌نفسه و خود بسنده، موضوعیت یافته و همچون کلید گشاینده مشکلات در نظر آورده می‌شود. گویی مذاکره اسم اعظم و حاوی قدرتی جادویی است که صرف اعتقاد و عمل به آن بدون توجه به اقتضائات و شرایط، گره گشایی از مشکلات را به ارمغان می‌آورد؛ حال آنکه بنا بر عقل سلیم سیاسی، مذاکره در روابط خارجی موضوعیت نداشته و به تعبیر قدما طریقیت دارد. به تعبیر ساده‌تر و دورتر از زبان رسمی سیاسی، مذاکره به خودی خود منشا اثر نبوده و همچون ابزاری در خدمت سیاستمدار قرار می‌گیرد. سیاستمداری که با فضیلت سیاسی و با نظر به پدیدار قدرت، بستر مذاکرهُ، تجربه تاریخی و عوامل دیگر از این ابزار بهره می‌برد. مذاکره نه مقدس است و نه شرِ؛ عقل سیاسی حکم می‌کند که این ابزار با توجه شرایط، همچون یک امر ممکن در نظر آورده شود، اما مشروعیت مذاکره بسته به عوامل بیرونی است؛ گاه ضروری می‌شود و گاه ممتنع.
حال بازگردیم به جایگاه مذاکره در گفتمان رهبری. رهبر انقلاب در سخنان اخیر از لزوم قوی شدن، عدم اعتماد به دشمن، حفظ اتحاد ملی و لزوم خنثی کردن تحریم سخن گفتند. همان گونه که گفته شد مبنای گفتمان رهبری ضرورت قوی شدن است؛‌ امری که ساختار راهبردی سیاست داخلی و خارجی نظام را می‌بایست بر آن بنا نمود. در فراز پایانی سخنان، از نحوه مواجهه با تحریم سخن به میان آمده است با برجسته‌سازی خنثی‌کردن تحریم در مقابل رفع تحریم. این قسمت شایسته تامل فراوان است. برداشت متعارف و رایج، دو کلید واژه «رفع» و «خنثی کردن» را بر مبنای مذاکره تاویل و تفسیر می‌کند. جریان تحریف نیز با برجسته ساختن رفع تحریم، از آن تلقی مذاکره کرده و منویات خود را دنبال می‌کند. با نگاه پدیدارشناسانه و فارغ از قیل و قال سیاسی، نکته‌ای قابل تامل رخ می‌نمایاند: کاربرد مذاکره در یک بخش و فقدان این واژه در بخش دیگر از بیانات رهبری حاوی‌ اشاراتی است. رهبری هوشمندانه در بخش مواجهه با تحریم سخنی از مذاکره به میان نیاورده و هوشمندانه‌تر در موضوع اتحاد ملی که به سیاست داخلی اختصاص دارد، از اصطلاح مذاکره استفاده کرده‌اند. این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب پدیدار مذاکره در سیاست خارجی را بلاموضوع کرده، در عین حال دامنه شمول آن را گسترش داده و در حیطه سیاست داخلی به عنوان یک ابزار آن را مطرح ساخته است. مذاکره یک امر حیثیتی و موضوع اصلی در سیاست خارجی نیست، غایت و هدف نیست، بلکه می‌تواند به مثابه ابزار بکار آید. مسئله اصلی در سیاست خارجی به اعتباری مواجهه با تحریم است. مطابق با بیان رهبری از دو راه‌حل رفع تحریم و یا خنثی کردن آن، خنثی‌کردن به صواب نزدیک‌تر است. رسیدن به مقام خنثی کردن تحریم نیز تنها در راهبرد قوی شدن و با تکیه بر عقلانیت میسر می‌شود. تبیین گفتمان رهبری باطل‌السحر هرگونه دوگانه‌سازی با محوریت مذاکره است. در این طریق، تنها یک دوقطبی باقی می‌ماند: دو قطبی عقلانیت در مقابل توهم. جریانات سیاسی بایست دست به انتخاب بزنند که در کدام سوی این دوگانه می‌ایستند.