kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۷۵۶۰
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۹

اخبار ویژه

 
  مردم از تیم اقتصادی ناراضی‌اند می‌گویند وزیر کشور استعفا دهد؟!
سخنگوی حزب کارگزاران به بهانه «ترمیم کابینه» می‌گوید وزیر کشور باید استعفا دهد.
سیدحسین مرعشی مدعی شده: آقای رحمانی‌فضلی از جمله کسانی بوده که در جلسات متعدد دولت نسبت به قضیه بنزین به آقای رئیس‌جمهور اطمینان خاطر داده که اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خب شاید درست‏‌تر بود که خود آقای رحمانی‌فضلی با این تشخیص غلط، دیگر در کابینه نمی‏ماند و از ادامه کار استعفا می‏کرد. هرچند موضوع چندان ساده نیست. از پیچیدگی‏های وزارت کشور این است که به سادگی نمی‏توان جایگزینی برای وزیر پیدا کرد.
وی می‌افزاید: به‌نظر می‏رسد کار حداقلی که آقای رئیس‏‌جمهور می‏تواند انجام دهد یک تغییرات وسیع در کابینه و پایان دادن به این روابط سرد بین مجلس و دولت، بین دولت و رهبری و بین دولت و نهادهای تقنینی و قضایی باشد. بالاخره کشور به آرایش جدید نیاز دارد. واقعیت این است که چیز زیادی از اعتبار این دولت باقی نمانده و به‌نظر نمی‏رسد این دولت روحیه‏‌ای برای تهاجم به مشکلات داشته باشد. خبرهایی که از درون دولت می‏شنویم حاکی از گله‏‌مندی شدید آقای رئیس‌جمهور از وزرا و متقابلا گله‏‌مندی وزرا از رئیس‏‌جمهور است.
سخنان مرعشی در حالی است سوءمدیریت چهار ساله قیمت و مصرف بنزین (حذف سامانه شفافیت‌بخش کارت سوخت) در اصل به وزیر نفت بر می‌گردد و تصمیم به گران کردن بنزین هم تصمیمی ‌بوده که از سوی خود آقای روحانی و تیم اقتصادی وی مانند سازمان برنامه و بودجه اتخاذ شده و تنها برای سرشکن شدن هزینه‌ها، موضوع به جلسه سران قوا برده شده که در آنجا هم آیت‌الله رئیسی نظری متفاوت داشته است. در این میان، وزیر کشور هم طرف تفویض اختیار رئیس‌جمهور بوده و راساً مسئولیتی درباره مدیریت مصرف و قیمت بنزین در کشور نداشته است.
با این همه جای تعجب و ‌تردید است که سخنگوی کارگزاران چرا به ‌جای گرفتن ‌گریبان وزیر نفت و یا آن بخش از تیم اقتصادی دولت که در سوءمدیریت چند سال اخیر دولت نقش‌آفرین بوده‌اند، خواستار برکناری وزیر کشور آن هم در آستانه انتخابات مهم مجلس می‌شود. آیا کارگزاران ناامید از رأی مردم، می‌خواهد علیه اصل انتخابات، کارشکنی و کودتا کند؟!

فارین‌پالیسی: خاورمیانه شاهد صعود ایران و افول آمریکا و عربستان است
یک نشریه تخصصی سیاست خارجه آمریکا تصریح کرد با ضربات پیاپی متحدان ایران به آمریکا، خاورمیانه جدید در راه است و عملاً سناریوی انزوای ایران به تاریخ پیوسته است.
فارین‌پالیسی در این زمینه می‌نویسد: با پس کشیدن آرام عربستان سعودی، می‌توان پایان جنگ یمن، کاهش انزوای ایران و کم‌رنگ شدن نقش آمریکا را دید.
پیامدهای حمله به تاسیسات نفتی عربستان همچنان در گستره خاورمیانه طنین‌انداز است و با از معرکه خارج کردن دشمنان قدیمی - و گاهی جایگزین کردن دشمنان تازه- باعث تشکیل دوباره ائتلاف‌های سنتی می‌شود. اما چه بسا مهم‌ترین رویداد این باشد که بازیگران اصلی منطقه به احیای همبستگی‌های تاریخی می‌اندیشند. شورای همکاری خلیج فارس که پیش‌تر قدرتمند بود در حال فروپاشی است، چرا که عربستان سعودی جایگاه خود را از دست می‌دهد. همچنین برتری پیشین واشنگتن در منطقه، در حال افول است. برخی از این تحولات سابقه دیرینه دارد و به پیش از حملات به آرامکو بازمی‌گردد، اما رویداد آرامکو و تهاجم ترکیه به سوریه این دگرش‌ها را تسریع کرده است.
جنگ یمن پایان می‌یابد چرا که این جنگ برای عربستان که پس از روی کار آمدن محمد بن‌سلمان، ولیعهد این کشور به‌دنبال رهایی وابستگی اقتصادی از نفت است، بسیار پرهزینه است. فجایع انسانی جنگ یمن و مشارکت بن‌سلمان در قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی- آمریکایی مخالف حکومت حاکم، بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی را ترسانده است. بدون سرمایه‌گذاری خارجی، سعودی‌ها نمی‌توانند به اهداف اقتصادی خود دست یابند. آنها در این شرایط مجبورند از  درآمدهای نفتی خود استفاده کنند، اما قیمت نفت پایین‌تر از حدی است که بتواند اهداف بودجه‌ای سعودی را تامین کند و تقاضای جهانی نیز رو به کاهش است. کاهش رشد اقتصادی چین و اروپا از وقوع رکودی نشان دارد که برای تولیدکنندگان نفت خبر خوبی نیست.
ریاض همچنین در حال از دست دادن همپیمانانش است. امارات متحده عربی با حوثی‌ها گفت‌وگو و نیروهایش را از یمن خارج می‌کند، چرا که اهدافش در یمن با عربستان متفاوت است. همچنین در صورت هرگونه درگیری با ایران، امارات نقطه صفر خواهد بود. ارتش امارات قادر است فقط 20 هزار نیرو را احضار کند در حالی که ایران می‌تواند به بیش از 800 هزار نیرو فراخوان بدهد.
ریاض جایگاه خود در شورای همکاری خلیج فارس را نیز از دست داده است. به‌رغم تلاش‌های سعودی برای به انزوا کشاندن تهران، اعضای این شورا از جمله عمان، کویت و قطر همچنان به تجارت با ایران ادامه می‌دهند و با آن روابط نزدیکی دارند.
جنگ سوریه نیز پایان می‌پذیرد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه اخیرا عربستان و امارات را برای پذیرش دوباره سوریه در اتحادیه عرب تحت فشار گذاشته است. بحرین، روابط دیپلماتیک با دمشق را از سر گرفته است. اتحادیه عرب - به جز قطر- تهاجم اردوغان به سوریه را محکوم کرده و خروج نیروهای ترکیه از این کشور را خواسته است.
به‌رغم محبوبیت تهاجم اردوغان در داخل ترکیه این تهاجم نمی‌تواند دوام چندانی داشته باشد. اقتصاد ترکیه در تنگنا قرار دارد و هزینه تهاجم بسیار بالاست. آنکارا در این جنگ از نیابتی‌هایش استفاده می‌کند اما بدون پشتیبانی مالی ترکیه این نیابتی‌ها حتی در برابر کردها هم دوام نمی‌آورند چه برسد به ارتش سوریه و روسیه.
خاورمیانه نوینی که از بحران کنونی برخواهد خاست با خاورمیانه پیش از حملات موشکی و پهپادی کاملا متفاوت خواهد بود. جنگ یمن سرانجام به پایان می‌رسد. ایران، دست‌کم تا حدی، از بن‌بست سیاسی و اقتصادی تحمیل شده از سوی عربستان، آمریکا و اسرائیل رهایی خواهد یافت. جنگ سوریه به پایان خواهد رسید. همچنین آمریکایی که از 1945 در خاورمیانه سلطه داشت، همراه با چین، روسیه و اتحادیه اروپا، به‌سادگی به یکی از چندین بازیگر بین‌المللی در منطقه تبدیل خواهد شد.

دریافت مالیات از خانه‌های خالی می‌توانست فشار بنزینی بر مردم را کم کند
یک روزنامه حامی دولت معتقد است درآمد مالیات بر خانه‌های خالی که دولت چهار سال است آن را به اجرا نمی‌گذارد، با درآمد حاصل از گران شدن سه برابری بنزین برابری می‌کند.
روزنامه دنیای اقتصاد در این‌باره نوشت: در روزهای اخیر پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین و احیای کارت سوخت بحث‌ها و مناقشات فراوانی درباره این اقدام و هزینه- فایده آن صورت گرفت. آنچه همگان بر آن اتفاق دارند این است که پرداخت یارانه بنزین در قالب روش‌های رایج شده راه‌حل عادلانه‌ای نیست و به زیان اقشار محروم و به خصوص خانواده‌هایی است که توان خرید خودرو را ندارند. علاوه‌بر ناعادلانه بودن این روش هزینه‌هایی بر دوش دولت می‌گذارد.
با کاهش درآمدهای نفت و افزایش هزینه‌های جاری دولت در سال جاری، دولت برای تامین بودجه خود در سال بعد باید منابع درآمدی جدیدی پیدا کند. ممکن است ادعا شود که دولت چاره‌ای جز افزایش ناگهانی قیمت بنزین نداشت؛ چرا که منبع دیگری برای تامین درآمد و پرداخت کمک هزینه به اقشار محروم موجود نیست. در حالی که بررسی سیاست‌های مالیاتی دولت، به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدی بودجه نشان می‌دهد گزینه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌توانست جایگزین افزایش ناگهانی نرخ بنزین شود و در عین حال هزینه‌های اجتماعی کمتری داشته باشد.
یکی از مهم‌ترین گزینه‌ها، مالیات بر واحدهای مسکونی خالی است. در حال حاضر بنابر سرشماری ملی سال ۹۵، بیش از 2/5 میلیون واحد مسکونی خالی در کشور وجود دارد. میزان رشد تعداد واحدهای مسکونی طی سال‌های ۹۰ تا ۹۵، برابر با ۱۷درصد بوده است. این در حالی است که میزان واحدهای مسکونی خالی در همین مدت ۵۵درصد رشد داشته است. مقایسه این دو آمار به خوبی اتلاف سرمایه ساختمانی عمدتا در سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ را آشکار می‌کند. نسبت خانه‌های خالی به کل موجودی واحدهای مسکونی کشور ۱۱ درصد است که نشان می‌دهد از هر ۱۰ خانه در کشور، حداقل یکی خالی است. این وضعیت البته در تهران بحرانی‌تر است. تعداد خانه‌های خالی در تهران از ۳۲۷ هزار واحد در سال ۱۳۹۰ به ۴۹۰ هزار واحد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته و با توجه به این آمار ۱۳ درصد از کل موجودی واحدهای مسکونی پایتخت خالی است.
این در حالی است که مطابق استاندارد جهانی، نسبت خانه‌های خالی بین ۴ تا ۶ درصد کل واحدهای یک شهر یا کشور است. به عبارت دیگر حداکثر ۴ تا ۶ درصد از خانه‌های هر شهر باید برای مواقع نقل و انتقال مسکن یا مهاجرت و تقاضای جدید خالی باقی بماند که به آن نرخ طبیعی خانه‌های خالی گفته می‌شود. خانه‌های خالی نسبت به نرخ طبیعی خود باعث افزایش قیمت مسکن شده و بازار مسکن را با شکست مواجه می‌کند. در این شرایط دخالت دولت با ابزار مالیات بر واحدهای مسکونی خالی برای ایجاد تعادل در بازار اجتناب‌ناپذیر است. این ابزار در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد و تجربه موفقی برای آنها درپی داشته است.
اگر متوسط متراژ واحدهای مسکونی خالی را با نگاهی بدبینانه ۱۲۵ متر در نظر بگیریم و دولت برای هر متر مربع واحد مسکونی خالی سالانه ۱۰۰ هزار تومان به عنوان مالیات بر ثروت وضع کند (یعنی تقریبا یک میلیون تومان در ماه برای یک واحد ۱۲۵ متری خالی)، درآمد دولت از محل این مالیات تقریبا برابر با ۳۱ هزار میلیارد تومان در سال یعنی معادل کل یارانه بنزین خواهد شد. همین درآمد می‌تواند صرف کمک به خانواده‌هایی شود که به علت نداشتن مسکن، بخش عمده‌ای از درآمد خود را صرف پرداخت اجاره می‌کنند. ضمن آنکه اجرای این طرح می‌تواند باعث افزایش عرضه در بازار اجاره و کاهش اجاره‌بها شود.
با توجه به فراهم بودن بسترهای قانونی، اجرای بی‌نقص این طرح هم می‌تواند ابزاری برای ایجاد درآمد برای دولت باشد و هم منبعی برای حمایت از اقشار محروم فراهم کند. ضمن آنکه این طرح می‌تواند ابزار مناسبی برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار مسکن باشد. در نهایت این طرح می‌تواند بستر عملیاتی لازم برای اجرایی شدن طرح‌هایی مانند مالیات بر عایدی مسکن را به عنوان یکی دیگر از منابع مهم درآمدی دولت در بودجه ایجاد کند.

اصلاح‌طلبان در دولت و مجلس برنامه‌ای برای تحقق وعده‌ها نداشتند
یک عضو فراکسیون امید تصریح کرد اصلاح‌طلبان برنامه درستی برای مجلس بعدی ندارند همچنان که در مجلس فعلی هم فاقد برنامه بودند.
عبدالکریم حسین‌زاده نایب رئیس فراکسیون امید به خبر آنلاین گفت: من اعتقاد دارم ما (اصلاح‌طلبان) بیشتر از هر زمان دیگری به خود انتقادی هدفمند نیازمندیم، نه خودانتقادی به معنا و مفهوم گله‌کردن و یا غرزدن. برای فاصله گرفتن از این رویه‌ها باید ضمن انتقاد راهکارها را نیز ارائه کنیم.
اگر به‌عنوان یک اصلاح‌طلب بخواهم نقدی را مطرح کنم باید صادقانه‌ترین نقد خود را مطرح کنم و تصورم این است که جریان اصلاح‌طلبی برای پیشا ثبت‌نام در انتخابات مجلس آنچنان که باید برنامه محور نبود که اگر برنامه‌ای داشت حتما چهره‌هایی در انتخابات حضور پیدا می‌کردند که حضور آنها توجه و تعجب همه و لنزهای دوربین را هم برانگیزد و به قول معروف افکار عمومی تحت تاثیر قرار گیرد اما واقعیت این است که اصلاح‌طلبان آغاز خوبی در انتخابات آتی مجلس نداشتند.
وی با انتقاد از تخطئه فراکسیون امید توسط اصلاح‌طلبان گفت: منتقدان درونی جریان اصلاح‌طلب هم باید سهم خود را ادا می‌کردند یعنی به جای آنکه طور مداوم در فضای مجازی صحبت‌های خود را مطرح ‌کنند باید به میدان می‌آمدند. از قدیم گفته‌اند نمی‌شود بیرون از گود نشست و فقط گفت لنگش کن!  به هرحال من معتقدم که انتقادهای برخی روشنفکران بیشتر جنبه غرزدن دارد و علی‌رغم اینکه معتقدم جریان اصلاحات بیش از هر چیزی این روزها به خودانتقادی صریح و تند از خودش نیاز دارد اما به این رویه هم انتقاد دارم که فقط  «چریک آنلاین» باشیم  و در مواجهه با مسائل و بزنگاه‌های سیاست‌ورزی (چه در مواجهه با دولت و چه در مواجهه با مجلس و...) حضوری و راهکاری نداشته باشیم.
وی گفت: اینکه فقط از دور بنشینند و بگویند که فراکسیون امید باید فلان و بهمان کار را انجام می‌داد، روش و منش قابل قبولی نیست کما اینکه سوال مطرح می‌شود وقتی می‌گویید باید این کار انجام می‌شد چطور باید این کار صورت می‌گرفت؟ اگر شما برای آن راهکار داشتید چرا این موضوع را در تعامل با فراکسیون مطرح نکردید؟ اشتباه نشود؛ من ارزش نقد کردن را دست‌کم نمی‌گیرم اما همانطور که در ابتدا هم عرض کردم نقدسیاسی چیزی شبیه به‌هم زدن خانه کلنگی است یعنی وقتی این خانه را می‌کوبی باید نقشه و مسیری هم برای جایگزین آن ارائه کنید.   متاسفانه تجربه تاریخی و این ثبت نام اخیر نشان می‌دهد که ما اصلاح‌طلبان در پیشا ثبت‌نام کمتر برنامه‌ریزی داریم؛ یعنی به‌صورت گتره‌ای و بدون در نظر گرفتن گام‌های پیشین و پسین به میدان می‎آییم.
حسین‌زاده افزود: ما برای رقابت انتخابات و حتی در پساانتخابات و به قول معروف مدیریت وعده‌های انتخاباتی هم  در برنامه‌ریزی ضعیف هستیم و این موضوع را می‌توان به وضوح در عملکرد اصلاح‌طلبان در مجلس، شورای شهر و دولت مشاهده کرد. مثلا در این چهار سال فراکسیون امید به حال خود رها شد و کسی نیامد بگوید ما نقدمان به شما این است و این راهکار هم برای رفع ایرادات پیشنهاد می‌کنیم.  نایب رئیس فراکسیون امید تصریح کرد: امروز مردم به ما می‌گویند نوع حضور شما در انتخابات به معنای ناامیدی خودتان هم بوده است.