kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۵۴۸۱
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۴

اخبار ویژه

 
  بی‌بی‌سی: رسانه‌های معتبر جهان آشوب در ایران را جدی نگرفتند
شبکه دولتی انگلیس اذعان کرد  با وجود آتش‌افروزی این شبکه و برخی شبکه‌های زرد لندن‌نشین مانند ایران اینترنشنال، رسانه‌های معتبر بین‌المللی به اغتشاش و آشوب در ایران بها ندادند و آن را جدی نگرفتند.
وب‌سایت بی‌بی‌سی با وجود اینکه ظرف یک هفته گذشته، تلاش فراوانی برای تهییج به آشوب و بزرگ‌نمایی برخی اغتشاشات هفته گذشته در ایران داشت، سرانجام  در یادداشتی اذعان کرد «اعتراض‌های ایران، در رسانه‌های معتبر بین‌المللی کمتر بازتاب داشت».
بی‌بی‌سی در ادامه می‌نویسد: رسانه‌های فارسی‌ زبانی که با محدودیت‌های حکومت ایران برای سانسور خبرهایشان روبه‌رو نیستند، به‌سرعت سعی کردند تا خود را با سرعت خبرها وفق دهند و اعتراض‌ها را به شکل ویژه پوشش بدهند اما رسانه‌های بزرگ بین‌المللی چطور؟ تحولات ایران به دلیل نقش منطقه‌ای و اثرات بین‌المللی این کشور، ارزش‌های خبری گوناگونی به این تحولات می‌بخشد. تجربیات پیشین مانند اعتراض‌های سال‌های 88 و 96 نیز شواهدی هستند که نشان می‌دهند، رسانه‌های بین‌المللی، با حساسیتی متناسب با وزن جهانی کشوری چون ایران، خبرهایش را پوشش داده‌اند.
اما در چند روز گذشته که اعتراض‌ها به افزایش قیمت بنزین، به جرقه‌ای برای تظاهرات تبدیل شده و برخی معترضین، از ابتدای حضور خیابانی، به تندی بنیان‌های نظام سیاسی حاکم را هدف گرفته‌اند، بازتاب بین‌المللی رویدادها، به شکل قابل توجهی از گذشته کمتر است.
بی‌بی‌سی در ادامه مدعی شد: بخشی از شرایط موجود نتیجه عدم آگاهی برخی از رسانه‌ها از جزئيات اتفاقات ایران است. قطعی اینترنت از سویی و محدودیت‌ها برای فعالیت خبرنگاران بین‌المللی و همچنین خبرنگاران مستقل، از سویی دیگر، دست به دست هم داده‌اند و بر بازتاب رسانه‌ای اعتراض‌های ایران اثر گذاشته‌اند. نکته مهم‌تر اما این است که سیاستگذارانی با نفوذ در ساختار قدرت ایران، برای به‌وجود آوردن این شرایط و اعمال این محدودیت‌ها، به شکل حساب‌شده‌ای برنامه‌ریزی کرده و تصمیم گرفته‌اند. استراتژی سانسور، برای حاکمیتی مانند «جمهوری اسلامی» در ایران، استراتژی خارق‌العاده و تازه‌ای نیست.
با همه اینها، وضعیت امروز، شرایطی متفاوت نسبت به گذشته نه‌چندان دور- مثلاً سال 88- است که حضور گروه بزرگی از خبرنگاران معتبر بین‌المللی در ایران (همزمان با اعتراض‌های جنبش سبز) تبعات بین‌المللی قابل توجهی برای نظام حاکم بر ایران داشت. در آن روزها و با آغاز حضور خیابانی معترضان، بسیاری در گوشه‌گوشه جهان هر روز با تصاویری دقیق و حرفه‌ای از تظاهرات در خیابان‌های ایران بیدار می‌شدند.
در همان روزها، مقام‌های ایرانی خیلی زود به این نتیجه رسیدند که آزادی حضور خبرنگاران خارجی در میان معترضان، هزینه بین‌المللی قابل توجهی برای اعتبار جهانی ایران داشته و آرام آرام محدودیت‌هایی برای رسانه‌ها و خبرنگارانشان اعمال شد. درس 88 نیز هرگز از خاطره سیاستگذاران فراموش نشد.
از سال 88، مسیر برخورد با آزادی ‌بیان در ایران به سوی وضعیتی بوده که پوشش هر اعتراضی برای رسانه‌های خارجی، دشوار و دشوارتر شود.
تقلای بی‌بی‌سی در حالی است که رسانه‌های معتبر بین‌المللی به تجربه سال‌ها و دهه‌ها آموخته‌اند روی دیوار دروغ اپوزیسیون جمهوری اسلامی و رسانه‌های وابسته به سرویس‌های جاسوسی غرب (نظیر بی‌بی‌سی، رادیو فردا و...) یادگاری ننویسند و آبروی خود را به حراج نگذارند.

صادقانه نیست که مردم را ناراضی کنید و از حق اعتراض دم بزنید
مرور موضع‌گیری مشترک برخی مدیران فعلی و سابق دولت در کنار شمار مشی روزنامه‌های زنجیره‌ای نشان می‌دهد این محافل به جای به رسمیت شناختن حق معیشت تأمین مردم و پرهیز از تحمیل خسارت سوءمدیریت‌های دولت بر معیشت مردم، دنبال فضاسازی برای نارضایتی و اعتراض هستند که معمولاً آب گل‌آلود برای ماهیگیری ضدانقلاب است.
اخیراً لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیس‌جمهور، طی چند اظهارنظر مدعی شده «برای امکان و فضای اعتراض مردم فراهم شود». روزنامه آرمان از قول وی تیتر زده «اعتراض حق ماست، کجا تجمع کنیم؟ باید محلی برای اعتراضات تأمین شود»!! این روزنامه همچنین تیتر مشابهی از سوی اعضای شورای شهر تهران منتشر کرد، بی‌آنکه حتی یک سطر عذرخواهی شهرداری و شورای شهر درباره بی‌کفایتی در روز برفی خیابان‌های تهران از قول این عده منتشر کند و حال آنکه درست زده بود که اعضای شورای شهر و یا شهرداران مقصر، ضمن عذرخواهی از مردم، استعفا می‌دادند.
خانم جنیدی همچنین در نشست شورای هماهنگی حقوقی و دستیاران حقوق شهروندی گفته است: مصر شده‌ایم، مصوبه تجمع امن به انجام برسد.
وقایع روزهای اخیر توجه ما را جلب کرده است. معاونت حقوقی مصر شده مصوبه تجمع امن را در تعاملی با دیوان عدالت به انجام برساند. در این حوادث متوجه شدیم چه‌قدر بودن شرایط برای ایجاد اعتراضات مسالمت‌آمیز و جلوگیری از ایجاد بخش خشونت‌آمیزش مهم است.
وی گفت: به موجب اصل 113 رئیس‌جمهور مسئولیت اجرای قانون اساسی را دارد و باید برای اجرای مسئولیت خودش که در فصل سوم آمده است کاری کند. مصداق این عمل می‌تواند متفاوت باشد. مصداقی که آقای روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کرد ارائه، تدوین و اجرای منشور حقوق شهروندی بوده است. معاون حقوقی رئیس‌جمهور گفت: تمام دستگاه‌ها مکلف هستند برای تحقق این منشور جدیت کنند. در نامه رئیس‌جمهور تکالیف به دستگاه‌ها ارائه شده است.
وی البته به اصول متعدد قانون اساسی که تأمین مشروع معیشت مردم از جمله مسکن و اشتغال و ازدواج و آموزش رایگان هیچ اشاره‌ای نکرده و در عین حال توضیح نداده که حقوق شهروندی به موازات دهن‌کجی به واقعیت‌های زندگی مردم، دقیقاً یعنی چه؟ و ناراضی و شاکی کردن مردم و سپس ادعای دفاع از حق اعتراض آنها، رویکردی عقلانی و وطن‌پرستانه است یا رفتاری خسارت‌آمیز و مشکوک به خیانت؟!
جالب اینجاست که حسام آشنا مشاور روحانی هم در اظهارنظر مشابهی مدعی شده امیدواریم امسال با احداث نهاد مستقل حقوق شهروندی، به دستاوردهای دولت اضافه کنیم(!)
یادآور می‌شود شبیه تحلیل‌های خانم جنیدی را شهیندخت مولاوردی معاون پیشین رئیس‌جمهور در روزنامه شرق و تحت عنوان «در دفاع از حق اعتراض مسالمت‌آمیز» منتشر کرده و روزنامه اعتماد نیز تحلیل‌های همسانی را به قلم کسانی مانند عباس عبدی و دیگران بازنشر نمود.»
در روزنامه کارگزارانی سازندگی نیز تحلیل‌ها و عناوین باسمه‌‌ای و زنجیره‌ای مشابهی دیده می‌شود که حاکی از سیاستگذاری مشترک در میان افراطیون مدعی اصلاحات می‌کند؛ مبنی بر اینکه اعتراض و نارضایتی مردم را مصادره به مطلوب کنند و از پاسخگویی سوءتدبیرهای پیاپی دولت شانه خالی می‌کنند.

اعتراض روزنامه حامی دولت به سوءتدبیر مفرط در دولت
یک روزنامه حامی دولت می‌گوید: عامل اغتشاشات، تصمیم نادرست مدیران بود و باید محاکمه شوند. روحانی وعده داده بود سطح زندگی مردم را بالاتر ببرد ولی فقیرتر شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با اشاره به برخی بی‌تدبیری‌های دولت از جمله درباره بنزین نوشت: «حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، تمامیت ارضی، استقلال و امنیت کشور، از اوجب واجبات است ولی ایجاد امنیت را نباید فقط در برخورد با ناامنی‌ها خلاصه کرد، بلکه قبل از آن باید عوامل ایجاد ناامنی‌ها شناسایی و ریشه‌کن شوند. در ناامنی‌های هفته آخر آبان، عامل پدید آمدن ناامنی تصمیم نادرستی بود که درباره دونرخی کردن بنزین و گران کردن جهشی قیمت آن گرفته شد و البته زمان و چگونگی اعلام و اجرای آن.
مسئولان باید این واقعیت را بدانند که اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور همان‌طور که قبول دارند قیمت بنزین می‌بایست افزایش پیدا می‌کرد، در این نکته نیز اتفاق‌نظر دارند که تصمیم اتخاذ شده در این زمینه نادرست بوده است و زمان و چگونگی اجرای آن نادرست‌تر.
نویسنده می‌افزاید: آرامش این روزها مسئولان نظام را دچار این اشتباه نکند که مردم در مورد تصمیم بنزینی ما در اشتباه بودند و حالا که متوجه شده‌اند نه تنها حرفی ندارند بلکه برای تصحیح کردن اشتباه خودشان به صحنه آمده‌اند و راهپیمایی می‌کنند.
مردم برای اصل نظام و امنیت کشور و جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان اهمیت زیادی قائل هستند و آن را در اولویت قرار می‌دهند و همه چیز خود را فدای آن می‌کنند ولی این انتظار را هم دارند که مسئولان به اشتباه خود پی ببرند و درصدد تصحیح آن برآیند.
جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد: آقای رئیس‌جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود سطح زندگی مردم را چنان بالا ببرد که به جای یارانه گرفتن، بتوانند به دولت کمک کنند. آرمان بسیار خوبی است ولی حالا علاوه بر یارانه قبلی، یارانه جدیدی هم اختراع شده که به 60 میلیون نفر پرداخت می‌شود! این، یعنی مردم فقیرتر شده‌اند و اگر نشده‌اند، معنای این کار این است که مدیران اقتصادی دولت نمی‌دانند چه می‌کنند.
مسئولان بدانند با این مدیران و مشاوران اقتصادی نمی‌توانند بحران اقتصادی کشور را برطرف نمایند. باید شجاعت به خرج دهند و صاحب‌نظران اقتصادی واقع‌بین را به جای این مدیران بگمارند. مشکل مدیران اقتصادی این است که سطح زندگی آنها به‌گونه‌ای است که درد مردم را درک نمی‌کنند و متأسفانه این را هم نمی‌دانند که با روشی که در پیش گرفته‌اند امکان ندارد قیمت کالاها و خدمات ثابت بماند، عدم افزایش دستوری قیمت‌ها موقتی است و قابل دوام نیست.

خسارت این 4 سال را چه کسی می‌پردازد آقای واعظی؟!
رئیس‌دفتر رئیس ‌جمهور در توجیه سهمیه‌بندی مجدد و افزایش قیمت بنزین می‌گوید: «نمی‌خواهیم واردکننده بنزین شویم.»
محمود واعظی در گفت‌وگو با روزنامه کارگزاران سازندگی اظهار داشت: «این تصمیم دو عایدی برای دولت دارد؛ یکی اینکه در شرایط قبل به‌دلیل ارزان بودن قیمت بنزین، مصرف بنزین به سرعت در حال افزایش  بود و در صورتی که آن روند طی می‌شد، ما به نقطه‌ای می‌رسیدیم که باید واردکننده بنزین می‌شدیم و ما نمی‌خواستیم به جایی برسیم که مجددا واردکننده بنزین شویم.» واعظی در این باره ادامه داد: «از طرف دیگر در گرانی‌های اخیر اقشار گسترده‌ای از کشور تحت فشار بودند. در این راستا مجبود بودیم از کسانی که وضع مالی بهتری دارند و از بنزین بیشتری استفاده می‌کنند، بگیریم و به کسانی بدهیم که یا اصلا از بنزین استفاده نمی‌کنند یا کمتر استفاده می‌کنند.»
اظهارات واعظی در حالی است که چهار سال قبل، برخی مدیران ارشد دولتی به همراه نشریات اجاره‌ای، تبلیغات پرحجمی را درباره ضرورت و واردات بنزین به راه انداختند و در کنار آن، حذف سهمیه‌بندی بنزین و تثبیت قیمت آن را برای چهار سال متوالی توجیه کردند؟! خروجی این روند، رشد شتابان مصرف و افزایش بی‌رویه قاچاق سوخت بود که ده‌ها هزار میلیارد تومان به کشور خسارت زد و اکنون باید پرسید اگر سیاست اخیر دولت در بازگشت به سهمیه‌بندی مصرف سوخت درست بوده، چرا در 4 سال گذشته علیه این اقدام درست بدگویی شد و به مردم خسارت وارد گردید و اکنون با تحمیل مجدد هزینه به اقتصاد و امنیت کشور، دوباره باید همان سیاست را به اجرا گذاشت.
یادآور می‌شود یکی از دلایل حذف سهمیه‌بندی بنزین در سال 94، القای گشایش اقتصادی به‌واسطه برجام بود و حال آنکه در حقیقت با این کار، امکانات پس‌انداز و سرمایه‌گذاری بزرگ ملی از کشور سوخت و دود هوا شد.

عصر ایران: کارشناسان حرف شما را نمی‌فهمند تا چه رسد به مردم!
یک سایت حامی دولت، از رئیس‌جمهور خواست با مردم حرف بزند.
عصر ایران خطاب به رئیس‌جمهور نوشت: قرار بود حسن روحانی وقتی عبای ریاست جمهوری را به دوش انداخت، در مورد عملکرد دولت در مقاطع مختلف با مردم صحبت کند. از عملکردها بگوید و مشکلات را با مردم در میان بگذارد.
هرچه بیشتر از عمر دولت روحانی گذشت، رئیس‌جمهور کمتر حرف زد. کمتر سفر رفت. کمتر نشست خبری برگزار کرد. کم حرف زدن با مردم مشکل بزرگ اصلی حسن روحانی در تمام این سال‌ها بوده است.
گویا رئیس دولت زیاد اهل در میان گذاشتن تصمیمات و مشکلات با مردم نیست. بعد از روی کارآمدن ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، برجام هوا شد و مشکلات اقتصادی به روی سر ایران آوار اما رئیس‌جمهور روحانی یک‌بار هم به‌صورت شفاف با مردم در مورد مشکلات پیش‌رو حرف نزد.
روحانی وعده‌هایی داده بود اما در اجرایی کردن بخشی از وعده‌ها ناموفق بود. ناموفق بودن و دلیل آن را هم به مردم نگفت. انگار نه خانی آمده است نه خانی رفته است.
ماجرای بنزین که اوج این رفتار روحانی بود. رئیس‌جمهور به جای اینکه قبل از گرانی و سهمیه‌بندی بنزین با مردم در مورد مشکلات حرف بزند و بگوید در فروش نفت مشکل داریم، بعد از اینکه تصمیم خود را به‌همراه دو رئیس قوه دیگر عملیاتی کرد، تازه با مردم حرف زد، آن هم در دولت و در میان وزرا.
روحانی باید یک ماه قبل از این تصمیم شهر به شهر می‌رفت و برای مردم حرف می‌زد و از مشکلات می‌گفت. ساده هم می‌گفت. گاهی رئیس‌جمهور و برخی از اعضای هیئت دولت به‌گونه‌ای حرف می‌زنند که کارشناس‌ها هم گاهی متوجه نمی‌شوند چه برسد به مردم.
وقتی می‌گوییم با مردم حرف بزنید یعنی ساده حرف بزنید. ساده بگویید چرا مجبور هستید بنزین را گران کنید. مردم صداقت ببینند، قبول می‌کنند، همان‌طور که در تمام این سال‌ها قبول کردند.
نمی‌شود پشت درهای بسته تصمیم گرفت، اجرایی کرد و بعد به مردم گفت که ما چنان کردیم و چنان. مردم باید در جریان تصمیم‌های دولت و مشکلات آن قرار بگیرند.