kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۱۵۲۳
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۵

این راه 4 سال است‌که بسته شده!(یادداشت روز)




1- ماجرا از یک افشاگری عادی شروع شد. «عادی» چون، چنین افشاگری‌هایی در آمریکا کم اتفاق نمی‌افتد. با افشای رسوایی «اوکراین گیت» اما، این بار وضعیت سیاسی حاکم بر آمریکا ملتهب و «بحرانی» شد. شاید برای اینکه، فضا برای ملتهب شدن، فقط منتظر یک افشاگری تازه بود. آن هم نه هر نوع افشاگری، از آنهایی که یک طرفش ترامپ باشد تا دموکرات‌های خشمگین را بر سر او آوار کند. آن‌قدر خشمگین که «نانسی پلوسی» رئیس ‌مجلس نمایندگان آمریکا بگوید «استیضاح ترامپ ارزش این را دارد که اکثریت مجلس نمایندگان را از دست بدهیم». هم جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌ها برای حمله به یکدیگر «انگیزه‌های قوی» دارند چرا که، انتخابات 2020 نزدیک است!
رسوایی«اوکراین گیت»، خودش یک افشاگری است! ترامپ طی گفت‌و‌گویی تلفنی، زلنسکی، همتای اوکراینی‌اش را تحت فشار قرار داده تا اطلاعاتی درباره فعالیت تجاری خانواده
«جو بایدن»، یکی از جدی‌ترین رقبای انتخاباتی‌اش به دست آورد تا بتواند علیه «جو» دست به افشاگری بزند! این مکالمه تلفنی هم توسط یک افشاگر دیگر، افشا شد! حالا فضای سیاسی حاکم بر آمریکا به شدت ملتهب و تنش‌آلود است. سیاستمداران بی‌رحمانه به یکدیگر حمله می‌کنند. یکی خواستار زندانی کردن ترامپ در سلول انفرادی می‌شود (ماکسین واترز نماینده دموکرات کنگره) دیگری رقیب سیاسی‌اش را خائن، جاسوس و دروغگویی می‌خواند که به دنبال راه‌اندازی جنگ داخلی است. رئیس‌جمهور آمریکا حتی صراحتا دموکرات‌ها را تهدید می‌کند، اگر استیضاحش کنند، «جنگ داخلی» به راه می‌افتد.
2- «جنگ داخلی» واژه‌ای است که طی یکی دو روز گذشته، زیاد در آمریکا به کار رفته است. این فضا، نخبگان علمی این کشور و کسانی را که تاریخ را خوب بلدند، نگران کرده است. آنها می‌گویند، اتفاقا شرایط امروز حاکم بر آمریکا، «شباهت ترسناکی» با شرایط قبل از آغاز جنگ داخلی این کشو در سال 1861 دارد. «هدر کاکس ریچاردسون» استاد کالج «بوستون» و متخصص تاریخ آمریکای قرن نوزدهم، یکی از این مورخان است که با کنار هم قرار دادن تهدیدات ترامپ، روحیات نژادپرستانه او و به طور کلی شرایطی که در بالا ‌اشاره شد، نتیجه گرفته، این شباهت‌ها ترسناکند به ویژه وقتی صحبت از استیضاح فردی با مختصات ترامپ هم به میان کشیده شود. او در عین حال می‌گوید، آنچه تاکنون باعث جلوگیری از تکرار آن جنگ‌ها شده، مشارکت دادن رنگین پوستان آمریکا در انتخابات بوده است:
«نفی رنگین‌پوستان آمریکایی آغازگر جنگ داخلی در این کشور بود. تحکم قدرت برده‌داران در سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۶۰ و همچنین ظهور جنبش محافظه‌کاران از سال ۱۹۵۴ تا کنون (۲۰۱۹) که به اوج خود رسیده، موضوعی ترسناک است که کاملا به یکدیگر شباهت دارد. در آن دوره، گزینه‌های نژادپرست‌ها اکثریت آراء را به دست آوردند و پس از کسب مناصب بزرگ دولتی به تصویب قوانینی روی آوردند که باعث اَبَر ثروتمند شدن سفید پوستها شد... این سیاست به شکل کنونی در حال فروپاشی است. در حال حاضر، سران فعلی آمریکا از الیگارشی برای جمع‌آوری قدرت استفاده می‌کنند، اما زمانی که ترامپ به جنگ داخلی تهدید می‌کند صرفا درباره باقی ماندن خود در قدرت نیست بلکه او از حامیان خود می‌خواهد به نژادپرستی و تفکیک جنسیتی روی آورند...». (نیوزویک)
3- بزرگ‌ترین دشمن ایران، گرفتار بحرانی پیچ در پیچ شده. وضعیت متحدان نزدیک آمریکا یعنی انگلیس، رژیم صهیونیستی و فرانسه نیز با کمی بالا و پایین، «خوب» نیست. در سرزمین‌های ‌اشغالی نتانیاهو خود را به آب و آتش می‌زند تا در قدرت باقی بماند؛ نه فقط به‌خاطر اینکه قدرت شیرین است، نه! به‌خاطر اینکه نخست‌وزیر نشدن‌ اش، مساوی است با برداشته شدن مصونیت قضائی و زندانی شدن. انگلیس نیز درگیر یک بحران پیچیده بی‌سابقه سیاسی است. بحرانی که تا این لحظه، دو نخست‌وزیر را «کله پا» کرده و بوریس جانسون می‌تواند سومین قربانی آن باشد. کلاف سردرگم «برگزیت» فقط اقتصاد و ثبات سیاسی انگلیس را تهدید نمی‌کند، یکپارچگی استعمار پیر نیز در خطر است. جدایی‌طلبان، برگزیت را فرصت بی‌نظیری می‌بینند برای جدا شدن. خروج بدون توافق انگلیس از اتحادیه اروپا، آنطور که مقامات اتحادیه اروپا می‌گویند، اقتصاد انگلیس و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا را، با هم تهدید می‌کند.
4- این تحولات به اندازه خود «یک» فرصت است. فرصتی لااقل برای فکر کردن. فکر کردن به اینکه کلید گشایش معضلات اقتصادی کشور، در نیویورک، پاریس و لندن که خود گرفتار بحران‌های عجیب و غریبند نیست. اینکه این کشورها در کنار سر و صدای زیاد، گرفتاری‌های زیادی هم دارند و اگر در حوزه‌ای پیشرفت کرده‌اند، این پیشرفت نه به خاطر گره زدن سرنوشت اقتصادی کشورشان به کشوری دیگر که، به خاطر تلاش‌های خودشان است. فکر کردن به اینکه، چنین کشورهایی، از جوانان و سرمایه‌های ارزشمند و ظرفیت‌های داخلی خود که هیچ، از ظرفیت‌های کشورهای دیگر نیز استفاده می‌کنند. شرم‌آور نیست که ما از ظرفیت‌های عظیم خودمان استفاده نکنیم؟! کدام کشور پیشرفته‌ای را می‌شناسید که با نزدیک یا دور شدن به یک کشور دیگر، خود را به قله پیشرفت رسانده باشد؟ کمی به این فکر کنیم که، کشورهایی در تراز آلمان، ژاپن و کره جنوبی دقیقا در همان نقطه‌ای به پیشرفت نرسیده و آسیب‌پذیرند که، به آمریکا وابسته‌اند و برای پر کردن این خلأ سالانه میلیون‌ها دلار به آمریکا پول می‌دهند؛ و در مقابل در نقطه‌ای به پیشرفت رسیده‌اند که، روی پای خود ایستاده و برایش زحمت کشیده‌اند. مگر نه اینکه مهم‌ترین علت مرگ و میر مردان ژاپنی، «کار زیاد» است اما همین کشور مجبور است از آمریکا به خاطر حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی و کشتن صدها هزار ژاپنی تشکر کند!
5- تا دلتان بخواهد دلیل هست برای اینکه بگوییم، آنچه دیروز در عراق و چند شهر این کشور اتفاق افتاد، کار برخی از همین کشورها است. مثل روز روشن است هدف از ناآرامی‌های عراق آن هم در آستانه اربعین، که حقیقتا وهابیون سعودی، آمریکا، انگلیس و فرانسه را به وحشت انداخته، بر هم زدن روابط عمیق و دوستانه دو کشور عراق و سوریه است. کشوری که در شرایط تحریم اقتصادی ایران، کمک بزرگی است. اگر سال گذشته زنجیره‌ای‌ها و برخی مدعیان اصلاحات تلاش کردند، به این روابط استراتژیک ضربه بزنند، آنجا در عراق هم، زنجیره‌ای و اصلاح‌طلبان عرب زبان! مشغول همین کارند. تلاش برای بستن یکی از مهم‌ترین تنفس‌گاه‌های اقتصادی کشور، خباثت کمی نیست. قهقهه زدن که هیچ، لبخند زدن به چنین گرگ‌های کراوات زده هم خطاست، چه رسد به اینکه به آنها امید بسته و پس از 4 سال خلف وعده، بگوییم«راه هنوز بسته نشده است». آقای روحانی! آنچه در عراق جریان دارد، تلاش مفتضحانه همین کشورها برای بستن«راه» است!
جعفر بلوری