kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۲۳۴۹
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۵
بی‌طرفی سازمان‌های حقوق بشری در بوته‌ نقد

نه حقوقی ، نه بشری




سازمان‌های حقوق بشری از کجا می‌آیند؟ چه کسانی این سازمان‌ها را می‌گردانند؟ پول این سازمان‌ها از کجا تأمین می‌شود؟ سازمان‌های حقوق بشری چه می‌کنند؟ آیا این سازمان‌ها بی‌طرف‌اند؟ مسئله‌ حقوق بشر از دو حیث قابل بررسی است: نظری و عملی. اینکه مفردات حقوق بشری از کجا آمده‌اند و تألیفشان ابتنای بر کدام مبادی معرفتی دارد، بررسی نظری است. اما آنچه در پیش می‌آید بررسی مسئله حقوق بشر از حیث عملی است و نگاهی گذرا به ساختار و کارنامه عملی سازمان‌های حقوق بشری؛ که پاسخی به سؤال‌های بالاست.
وقتی به سازمان‌های حقوق بشری نگاهی می‌اندازیم چند چیز جلب نظر می‌کند. یکی بحث منابع مالی، بنیانگذاران، مدیران و ساختار این سازمان‌ها است و دیگری موضع‌گیری‌های این‌ سازمان‌ها به عنوان توجیه‌گران سیاست‌های مداخله‌جویانه کشورهای غربی است. نگاه مفصل به هر کدام در خور مقاله‌ای مستقل است و ما در اینجا صرفا به ذکر گوشه‌ای بسنده می‌کنیم.
خاستگاه و گردانندگان سازمان‌های حقوق بشری
برای شروع، به مورد دیده‌بان حقوق بشر، یکی از شناخته‌شده‌ترین مراجع حقوق بشری، نگاهی بیاندازیم؛ شکل‌گیری دیده‌بان ریشه در جنگ سرد دارد. «کین بث»، منتقد سیاسی، در این‌باره می‌گوید: «دیده‌بان حقوق بشر در واقع ... در سال 1978 در طول جنگ سرد برای بررسی و انتقاد از جرایم شوروی و هم‌پیمانانش ایجاد شد. ایدئولوژی جنگ سرد همواره در تعیین اولویت‌ها و حمایت‌هایی که سازمان‌هایی مثل دیده‌بان دارند، نقش داشته است» 1. اين سازمان‌‌ در ذاتش برای غلط‌گیری از روی دست دشمنان آمریکا بنا نهاده شده و نه برای بررسی وضع حقوق بشر. این ادعا با خواندن ادامه این جستار روشن‌ خواهد شد؛ وقتی متوجه این نکته شویم که اگر غیراز این بود، تیغِ نقد این نهادها فقط برای کشورهایِ مخالف سیاست‌های غرب تیز نمی‌بود.
نگاهی به سوابق گردانندگان این سازمان‌ها میزان استقلال و بی‌طرفی آنها را هویدا خواهد کرد. از باب نمونه به پرونده‌ «تام مالینوفسکی» یکی از رؤسای دیده‌بان نگاهی کنیم:
 او پیش از ریاست دیده‌بان، یکی از دستیاران ویژه‌ی بیل کلینتون و سخنگوی مدلین آلبرایت و وارن کریستوفر در زمان تصدیشان در امور خارجه آمریکا بود. او سخنگوی وزیر امور خارجه‌ای (مدلین آلبرایتی) است که در زمان تصدی‌اش در اظهار نظری معروف در مورد تحریم‌های اعمال شده علیه عراق که منجر به کشته شدن 500 هزار کودک شد، گفت: «ارزشش را داشت» 2. نمی‌دانم باعث شگفتی خواهد بود یا نه؟ اگر بدانیم که دیده‌بان حقوق بشر، میگوئل دیاز، کارمند سی‌آی‌اِی، را به کار می‌گیرد تا در هیئت مشاوره‌ دیده‌بان خدمت کند یا خاویر سولانا دبیرکل سابق ناتو و طراح بمباران سال 1990 یوگسلاوی (جنگی که خود دیده‌بان آن را در سال 2000 محکوم کرد!!) را به عنوان یکی از اعضای هیئت‌رئیسه خود به کار می‌گیرد 3. همچنین می‌شود به مورد سوزان ناسل نگاه انداخت، شخصیت شهیر حقوق بشری، که در سازمان حقوق بشریِ عفو بین‌الملل فعال است. او کسی است که مسیری تدریجی را طی کرد تا از دستیاریِ معاونت وزیر امور خارجه آمریکا به بخش سازمان‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه و از آنجا در سال 2012 به مدیریت اجرایی عفو بین‌الملل آمریکا برسد4. این بررسی کوتاه این سؤال را بر می‌انگیزاند که سازمان‌های مدعی بی‌طرفی که در بخش‌های مدیریتی خود افرادی چون «مأموران سابق سازمان سی‌آی‌اِی، مدیران ان‌ای‌دی (سازمان اعانه ملی برای دموکراسی که توسط الن وینستین مأمور مشهور سازمان سی‌آی‌اِی بنا نهاده شده)، کارمندان و کارکنان وزارت امور خارجه آمریکا، اعضای ناتو، مشاوران شرکت‌های بزرگ آمریکایی فعال در کشورهای خارجی (مثل اکسون‌موبیل، شورون و بوئینگ) و بانک‌داران وال‌استریت»5 را به کار می‌گیرند، چطور بی‌طرف هستند!؟
منابع مالی سازمان‌های حقوق بشری
سرک کشیدن در منابع مالی سازمان‌های حقوق بشری، بی‌طرفی این سازمان‌های- به اصطلاح- مردم‌نهاد را مشکوک‌تر می‌کند. «یکی از کسانی که بودجه‌ سالانه‌ سازمان‌های حقوق بشری از جمله دیده‌بان حقوق بشر را تأمین می‌کند، جورج سوروس میلیاردر وال‌استریتی است که از طریق سازمان مردم‌نهادش، موسسه‌ جامعه‌ باز، این بودجه را‌ به نهادهای مذکور می‌رساند» 6. جورج سوروسی که موسسه‌ جامعه باز را برای آموزش و تجهیز مخالفان دولت‌های هدف –یعنی دولت‌های مخالف غرب– به راه انداخت تا مروج سیاست‌های آمریکا و یاری دهنده مخالفان برای تشکیل حکومت‌های هماهنگ با دموکراسی آمریکایی باشد.
«سازمان‎های حقوق بشری دیگری مثل جنبش سراسری حقوق بشر (اف‌آی‌دی‌اِچ) نیز بودجه خود را از وزارت امورخارجه و از طریق بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی (ان‌ای‌دی) دریافت می‌کنند» 7. بنیادی که پیش‌تر به آن و موسسش- الن وینستین كارمند سازمان سی‌آی‌اِی-‌اشاره شد. آنچه اینجا باید به آن افزوده ‌شود این نکته است که این سازمان صریحاً ذیل عنوان سازمانی با قدرت نرم (non-profit soft power organization) و برای‌اشاعه دموکراسی غربی، در زمان دولت ریگان (1983) بنا نهاده شد. با توجه به آنچه گفته شد، یک کانال مالی مستقیمی قابل شناسایی است که مجرای اتصال دولت‌های غربی، سازمان‌های مردم‌نهاد و خیریه‌هایی است که متصدی حقوق بشر برای عالم و آدم‌اند. البته باید توجه داشت آنچه در اینجا گفته شد تنها از اطلاعاتی بود که کاملاً عیان و در دسترس عموم است و خود این سازمان‌ها نیز به آن‌اشاره دارند و می‌توان با جست‌وجویی ساده تمام این داده‌ها را یافت؛ اینکه در پس این پرده چه خبر است چندان روشن نیست.
در مورد منابع مالی سازمان عفو بین‌الملل نیز ماجرا از این قرار است. این سازمان- به اصطلاح- مردم‌نهاد افزون بر کمک‌های مردمی که خود به آن‌اشاره دارد 8.کمک‌هایی از دولت‌های غربی می‌گیرد؛ با بررسی اسناد مختلف از جمله گزارش خود این سازمان 9.می‌توان کمک‌های وزارت توسعه بین‌المللی بریتانیا، کمیسیون اروپا، وزارت امور خارجه آمریکا به این سازمان را ملاحظه کرد. پرسش این است که این سرمایه‌گذاران که در این سازمان حقوق بشری یا سازمان‌های مشابه آن سرمایه‌گذاری می‌کنند (نه بذل و بخشش) چه انتظاری دارند؟ و در ازای سرمایه‌شان چه طلب می‌کنند؟ بررسی مواضع این سازمان‌ها در مواقع گوناگون این پرسش را پاسخ می‌دهد.
سازمان‌های حقوق بشری که را و چرا
محکوم می‌کنند
«مواضعِ» سازمان‌های حقوق بشری از نشانه‌های وابستگی این سازمان‌های مردم‌نهاد به دولت‌های غربی‌اند. سوزان ناسل که نامش پیش‌تر آمد در مقاله‌ای به نام قدرت هوشمند می‌گوید: «سیاستمداران پیشرو، برای داشتن یک چشم‌انداز روشن، باید متوجه مرکز ثقلِ سیاست خارجیِ آمریکا در قرن بیستم باشند: لیبرال‌گرایی بین‌المللی، که این دکترین پیش‌فرضش این است که دموکراسی‌های لیبرال کم‌تر متمایل به جنگ هستند... بنابراین نظریه، واشنگتن باید رهبری– سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی– را در دست داشته باشد تا بتواند طیف گسترده‌ای از اهداف خود را پیش ببرد؛ اهدافی چون: (اشاعه) خودمختاری، حقوق بشر، تجارت آزاد...»10. باید دید ترجمه عملی این بیانیه‌ چیست؟ و نقش سازمان‌های مردم‌نهاد حقوق بشری در این میان چیست؟
دخالت‌های «لیبرال‌گرایانه» آمریکا و شرکایش در دیگر کشورهای جهان به همراهی افکار عمومی مردم جهان به ویژه مردم مغرب زمین نیاز دارد و سازمان‌های حقوق بشری مسئول رسیدگی به این بخش هستند. این سازمان‌ها افکار عمومی را تنظیم می‌کنند آن هم مطابق با سیاست خارجی کشورهای غربی. مواضعی که آنها در موارد گوناگون اتخاذ کرده‌اند و در زیر بخش بسیار کوچکی از آن ذکر خواهد شد این مدعا را روشن می‌کند.
بگذارید این بخش را با اشاره به نکاتی که ريك استرلینگ، تحلیلگر آمریکایی، یاد آور می‌شود، پی‌بگیریم. او در مقاله‎‌ای می‌نویسد: «(برای سازمان‌های حقوق بشری) الگویی وجود دارد که طبق آن الگو، گزارش‌های احساس‌‌برانگیز ولی ناراستی برای مدیریت افکار عمومی ارائه می‌شود تا از این طریق راه را برای پذیرش دخالت‌های نظامیِ غرب و آمریکا در کشورهای مختلف جهان هموار کنند؛ مثلاً در جنگ خلیج (فارس) در ابتدا گزارش‌هایی از سرقت ماشین‌های انکوباتور (دستگاه‌های نگهداری از کودکان زودرس) توسط نیروهای عراقی در کویت می‌شد که نشان می‌داد عراقی‌ها گذاشته‌اند تا کودکان در سرما ... بمیرند. طبق گواهیِ پزشک هلال احمر، عفو بین‌الملل ادعاهای دروغ را تأیید کرده بود» 11. او در ادامه می‌افزاید: «ده سال بعد از جنگ خلیج(فارس) گزارش‌هایی از انتقال کیک زرد اورانیوم به عراق برای گسترش تسلیحات کشتار جمعی منتشر می‌شد. یک دهه بعد از آن نیز، گزارش‌هایی از تجاوز سربازهای لیبیایی منتشر می‌شد» 12. این منتقد ادامه می‌دهد: «در سال 2012 گزارش شد که گوینده شبکه‌ اِن‌بی‌سی ظاهراً توسط نیروهای شبه نظامی طرفدار اسد دزدیده شد و از قضا توسط نیروهای مخالف اسد، به نام ارتش آزاد سوریه، نجات داده شد» 13. استرلینگ در پایان در مورد صحت گزارش‌های مذکور از سازمان‌های حقوق بشری، که هر کدام بهانه‌ای برای شروع جنگ و یا تشدید درگیری بوده، می‌نویسد: «بعدتر مشخص شد که تمام این گزارش‌ها ساختگی و دروغ است. این‌ها همه برای دست‌کاری افکار عمومی بوده است و هر کدام موفقیتی در رسیدن به این هدف (و تغییر افکار عمومی به نفع سیاست خارجی کشورهای غربی) داشته. علیرغم نتایج فاجعه‌باری که این دروغ‌ها به دنبال داشته است، هیچ کدام از مجرمین نه مجازات شده‌اند و نه هزینه‌ای پرداختند» 14. سوریه آینه تمام‌نمای انصاف سازمان‌‎های حقوق بشری!
مورد سوريه هم آینه‌ تمام‌نمای این وضع است: گزارش‌های کذب برای پیشبرد سیاست خارجی کشورهای غربی. آمریکا و شرکایش در پی سیاست تغییر رژیم در سوریه بودند و این سیاست باید توجیه می‌شد. برای توجیه، همان سناریوی قدیمی برای حمله به عراق، که بعدها کذب بودنش روشن شد، به کار رفت؛ سناریوی «تسلیحات کشتار جمعیِ» موهوم. برای تنظیم کردن افکار عمومی با سیاست‌های غرب در مورد سوریه، باز هم سازمان‌های حقوق بشری دست به کار می‌شوند و کمپینِ حقوق بشریِ سازمان AVAAZ (که سال 2007 توسط سازمان رس پابلیکا و تارنمای  moveon.org بنا نهاده شده است، سازمان‌هایی که خود از طرف سازمان «جامعه‌ بازِ» جرج سوروس تأمین ‌مالی می‌شوند) را در اینترنت به راه می‌اندازند، در یکی از بیانیه‌های این سازمان، که برای برانگیختن عواطف علیه دولت سوریه نگاشته شده است، آمده:
 «نیروی هوایی سوریه فقط بمب گاز کلر بر سر کودکان می‌اندازد. بدن‌های کوچک گاز گرفته‌ آنها همچون حشراتی در کف بیمارستان‌ها ریخته شده....» 15. البته به قول منتقد غربی، پتریک هنینگسن، با لو رفتن اطلاعاتی که نشان می‌داد برخی از این حملات توسط شورشیان «میانه‌رویِ»! تحت حمایت ائتلاف آمریکا انجام شده، پیشبرد این سناریو با مشکل رو‌به‌رو شد 16.دروغ‌گویی در مورد سوریه به جایی رسید که کنت راث، مدیر اجرایی دیده‌بان حقوق بشر، در اوایل سال 2015 تصویری از محله‌ای ویران توئیت کرد و در پیام توئیتش نوشت که این نتیجه‌ بمب‌‌افکنی‌های اسد در حلب است. در حالی که توئیت او دروغ بود و تصویری که گذاشته بود مربوط به محله‌های فلسطینِ تحت‌اشغال اسرائیل بود!! 17. سازمان‌های حقوق بشری جنگ دولت سوریه با تروریسم چندملیتی را محکوم می‌کنند و دولت را برای مبارزه با «اپوزیسیونِ مسلح»! متهم؛ در حالی که لفظ اپوزیسیون در هیچ جای دنیا به کسانی که دست به سلاح می‌برند و آدم‌کشی و تخریب می‌کنند اطلاق نمی‌شود. جالب این است که همین سازمان‌ها نقض دائمی کنوانسیون ژنو توسط اسرائیل برای استفاده از بمب‌های فسفری در غزه، استفاده‌ واحدهای نظامی آمریکا از مهماتی با اورانیوم ضعیف‌شده در عراق و افغانستان و همچنین استفاده‌ عربستان از بمب‌های خوشه‌ای علیه شهروندان یمن را نادیده می‌گیرند. منش این سازمان‌ها منش یک بام و دو هواست؛ عربستان بمب خوشه‌ای بر سر مردم غیرنظامی یمن می‌اندازد همزمان در سال 2015 به ریاست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد می‌رسد و اسد برای مبارزه با «اپوزسیون مسلح» که از سراسر عالم به سوریه سرازیر شده‌اند باید محکوم شود.
در پایان یادآور می‌شویم که بررسی مفصل سازمان‌های مردم‌نهادِ حقوق بشری مجالی دیگر می‌طلبد اما همین مختصر نشان می‌دهد که ساختار این سازمان‌ها، منابع مالی آنها و مواضع یک‌طرفه‌ای که می‌گیرند همه و همه منافی بی‌طرفی این سازمان‌هاست. این سازمان‌ها نه تنها در بررسی‌های حقوق بشری خود فقط مخالفان آمریکا و شرکایش را زیر ذره‌بین می‌برند بلکه خود نقش روابط عمومی برای پیش‌برد سیاست‌ خارجی «آمریکا و دوستان» را ایفا می‌کنند.    
 ‌امین تهرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(Endnotes)
1.Latifah Azlan; Is Human Rights Watch Too Close to the U.S. Government?; http://yon.ir/rsXfN
2.Jonathan Sigrist; The Misleading Role of Human Rights NGOs in International Politics; http://yon.ir/QHBix
3. Patrick Henningsen; Smart Power and "The Human Rights Industrial Complex”; http://yon.ir/TTuPo
4.Patrick Henningsen; Smart Power and "The Human Rights Industrial Complex”; http://yon.ir/TTuPo
5.Jonathan Sigrist; The Misleading Role of Human Rights NGOs in International Politics; http://yon.ir/QHBix
6.Patrick Henningsen; Smart Power and "The Human Rights Industrial Complex” ; http://yon.ir/TTuPo
7. Patrick Henningsen; Smart Power and "The Human Rights Industrial Complex” ; http://yon.ir/TTuPo
8.http://yon.ir/a5W7G
9.AMNESTY INTERNATIONAL CHARITY LIMITED: REPORT AND FINANCIAL STATEMENTS FOR THE YEAR ENDED 31 MARCH 2011; http://yon.ir/LS0uf
10.Suzanne Nossel; Smart Power; http://yon.ir/7DPmC
11.Rick Sterling; EXPOSED: The "Caesar” Fraud That Undermined Syrian Peace Negotiations; http://yon.ir/FGxUM
12.Rick Sterling; EXPOSED: The "Caesar” Fraud That Undermined Syrian Peace Negotiations; http://yon.ir/FGxUM
13.Rick Sterling; EXPOSED: The "Caesar” Fraud That Undermined Syrian Peace Negotiations; http://yon.ir/FGxUM
14.Rick Sterling; EXPOSED: The "Caesar” Fraud That Undermined Syrian Peace Negotiations; http://yon.ir/FGxUM
15.http://yon.ir/dqJPN
16. Patrick Henningsen; Smart Power and "The Human Rights Industrial Complex”; http://yon.ir/TTuPo
17.http://yon.ir/4X7yv