کد خبر: ۳۲۳۶۸۹
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۶

اخبار ویژه

روشنگری کاشانی و برائت اجباری
مدعیان اصلاحات از شیخ منحرف 
مناظره اخیر یک معمم شبه اصلاح‌طلب با حجت‌الاسلام و‌المسلمین حامد کاشانی، موجب سرشکستگی گروهک‌های تجدیدنظرطلبی شد که در پوشش نواندیشی دینی، به تحریف‌گری و ترویج خرافات و انحرافات فکری می‌پرداختند.
استدلال‌های محکم و مستند حامد کاشانی در مقابل داستان‌بافی و ذوقیات و توهمات سلیمانی اردستانی موجب شد تا حامیان و هم‌طیفان سابق سلیمانی اردستانی از وی برائت بجویند و حال آن که وی سالها مشغول حرمت‌شکنی و ترویج اباطیل علیه مقدسات اسلامی بود اما هیچ صدایی نه از خاتمی و مجمع روحانیون، گروهک موسوم به مجمع محققین‌(نزدیک به باند مهدی‌ هاشمی معدوم) و دیگر مدعیان اصلاح‌طلبی بر‌نمی‌آمد.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه مفید قم است که در جریان فتنه ۱۳۸۸، همراه با برخی دیگر از اعضای مجمع مذکور، مدتی بازداشت شد. او همچنین سال گذشته در ستاد انتخاباتی مدعیان اصلاحات فعال بود و حتی به ملاقات با آقای پزشکیان برده شد.
پس از مناظره اخیر، سایت‌های اصلاح‌طلب جماران و رویداد 24 نوشتند: «پس از اظهار نظر جنجالی سلیمانی اردستانی در یکی از شبکه‌های تلویزیونی اینترنتی و تشکیک در شهادت حضرت زهرا‌(س) و آزار و اذیت نسبت به ایشان پس از رحلت پیامبر اسلام، تعدادی از علما و روحانیون اعلام آمادگی کردند در مناظره‌ای به این شبهات پاسخ دهند. حامد کاشانی خطیب مشهور تهرانی اعلام کرد به شرط رعایت موازین اخلاقی و تمرکز بر موضوع آماده مناظره است. سلیمانی اردستانی اگرچه در این مناظره اظهارات خود را تکرار کرد، اما به اذعان مخاطبان و کسانی که به تماشای این برنامه نشستند او در مقابل حامد کاشانی استدلال و ادله تاریخی و تحلیلی قوی برای اثبات اظهاراتش را نداشت و صحبت‌هایش از انسجام کافی برای اقناع مخاطب برخوردار نبوده است. در مقابل به نظر می‌رسد حامد کاشانی با تسلط بر بحث‌های تاریخی توانسته دست برتر را در این مناظره داشته باشد».
گزارش رسانه‌های مذکور می‌افزاید: «سلیمانی اردستانی در بخشی از این مناظره در اثبات اظهارات پیشین خود می‌گوید که «من اصلا قبول ندارم ابوبکر مخالفان خود را کشته است. ابوبکر خلیفه پیامبر است. ابوبکر یک دانه از مخالفان خود را شکنجه نکرده و نکشته است. محال است! حامد کاشانی در این بخش مناظره مکررا می‌گوید نباید از بحث خارج شود و حدیثی در تایید اظهارات خود مبنی بر کشتن مخالفان توسط ابوبکر بیان می‌کند. کاشانی با ذکر احادیث مختلف اظهارات سلیمانی اردستانی را رد می‌کند».
ابتذال و انحراف در اظهارات سلیمانی حین مناظره چنان آشکار و غیر قابل کتمان بود که مجمع محققین و مدرسین با وجود سال‌ها سکوت و تایید ضمنی اظهارات عضو خود، این بار در واکنش به اعتراضات عمومی، در بیانیه‌ای ضمن تاکید بر احترام به آزادی بیان، اعلام کرد که آنچه از سوی سلیمانی مطرح می‌شود، موضع این مجمع نیست.
مجمع مذکور افزود: ‌«متأسفانه در روزهای اخیر شاهد برخی اظهارنظرهای شگفت‌آور و غیرقابل ‌قبول از سوی بعضی از استادان بوده‌ایم؛ سخنانی که نه‌تنها با مبانی فقهی ناسازگار است، بلکه نزد اکثریت قریب به اتفاق اساتید و محققان نیز نامقبول می‌نماید. طرح چنین مطالبی می‌تواند زیان‌های جبران‌ناپذیری برای جامعه، به‌ویژه نسل جوان در پی داشته باشد».
از سوی دیگر در حالی که مجمع روحانیون هنوز سکوت کرده، محمدعلی ابطحی از واکنش سید محمد خاتمی در یک جمع خصوصی‌(!) خبر داده و نوشت: «با جمعی از دوستان روحانی نواندیش خدمت آقای خاتمی جلسه داشتیم. آقای خاتمی بحث سخنان آقای سلیمانی اردستانی را پیش کشید. اعتراض داشت که چرا این مباحث را و این ادبیات را در این شرایط به کار گرفته است.
دوستان جلسه که دوستان آقای اردستانی هم بودند نیز گلایه داشتند که محتوا و ادبیات آقای اردستانی بیشتر از هر چیز به تفکر آرام نواندیشی دینی که نوپا ولی جدی است، آسیب می‌زند.
تقریبا همه دوستان هم این روزها با آقای سلیمانی در این مورد گفت‌وگو کرده بودیم. باور داشتیم مناظره در مسائل مذهبی سنت خوبی بود که متاسفانه با ادبیات موهن از یکسو و فحاشی‌های رکیک از سوی دیگر دچار مشکل شد».
در همین حال، عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی و فعال ورشکسته فتنه 88 در لندن هم در واکنش به افتضاح پدید آمده از سوی سلیمانی اردستانی نوشت: «مناظره شیخ شوخ اردستانی و شیخ منطقی حامد کاشانی را دوبار گوش کردم. به نظرم خیرخواهان به شیخ اردستانی توصیه کنند نه تنها نیازمند است دوباره منطق بخواند و روشمندی در اندیشه و سخن را بیاموزد، بلکه دگر بار تفسیر و تاریخ و حدیث و الهیئت بخواند. تا این‌همه دسته گل در مناظره به آب ندهد».
اوضاع بحرانی رژیم صهیونیستی 
به روایت نظرسنجی از اتباع رژیم
نتایج نظرسنجی مطالعات امنیت ملی اسرائیل نشان می‌دهد اکثریت صهیونیست‌ها (۵۹٪) معتقدند تصمیمات اتخاذ شده توسط سطوح سیاسی حکومت بر اساس ملاحظات حرفه‌ای نیست. این نظرسنجی همچنین از بحران‌ها و شکاف‌های عمیق اجتماعی و سیاسی حکایت می‌کند
طبق این نظرسنجی بین ۱۳ تا ۱۶ نوامبر ۲۰۲۵ توسط مرکز تحلیل داده‌ها در مؤسسه INSS انجام شد، کمتر از یک‌سوم مردم اسرائیل (۲۹٪) وضعیت امنیت ملی را «خوب» یا «بسیار خوب» ارزیابی می‌کنند.  27 درصد دیگر امنیت ملی اسرائیل را «بد» یا «بسیار بد» و ۴۴٪ آن را «معمولی» ارزیابی می‌کنند..
شکاف‌های قابل توجهی نیز بین رأی دهندگان ائتلاف نتانیاهو و مخالف دیده می‌شود. رأی دهندگان ائتلاف معمولاً وضعیت امنیت ملی را مثبت ارزیابی می‌کنند (۴۴٪ «خوب» یا «بسیار خوب» و تنها ۱۳٪ «بد» یا «بسیار بد»)، در حالی که در میان رأی دهندگان مخالف، یکسوم (۳۳٪) وضعیت را «بد» و تنها ۱۸٪ آن را «خوب» می‌دانند.
نگرانی‌ها در مورد تهدیدات امنیتی خارجی بسیار زیاد است. اکثریت صهیونیست‌ها (۷۲٪) گزارش داده‌اند که نسبت به تهدیدات امنیتی خارجی علیه اسرائیل بسیار یا نسبتاً نگران هستند، در حالی که تنها ۲۷٪ اصلاً نگران نیستند یا تا حدی بی‌تفاوت هستند. نگرانی به ویژه در میان رأی دهندگان مخالف دولت (۸۴٪) بالا است، در حالی که این رقم در میان رأی دهندگان ائتلاف ۶۱٪ است. 
نگرانی درباره تنش‌های درونی و اجتماعی حتی بیشتر است. اکثریت (۸۳٪) نگران تنش‌های داخلی و اجتماعی در اسرائیل هستند، در حالی که ۱۵٪ نگران نیستند. اکثریت، اسرائیل را همزمان با تهدیدات امنیتی خارجی قابل توجه و بحران داخلی ادامه‌دار می‌بینند. ۹۰٪ رأی دهندگان مخالف نگران تنش‌های اجتماعی هستند، در حالی که این رقم برای رأی دهندگان ائتلاف ۷۸٪ است؛ با این حال، در هر دو اردوگاه، این اکثریت قاطع را نشان می‌دهد.
امنیت شخصی به شدت کاهش یافته است. انتقال از امنیت ملی به امنیت شخصی کاهش قابل توجهی به همراه دارد: در حالی که ۳۷٪ در اکتبر گزارش دادند که احساس امنیت شخصی بالا یا بسیار بالایی دارند، اکنون فقط ۲۸٪ احساس امنیت دارند. ۴۷٪ دیگر می‌گویند حس امنیت شخصی فعلی‌شان «متوسط» است. تنها ۲۸٪ گزارش داده‌اند که امنیت شخصی بالا یا بسیار بالایی دارند، در حالی که ۲۴٪ ادعا می‌کنند امنیت شخصی خود را بسیار پایین یا پایین می‌دانند-که نسبت به اکتبر (۱۹٪) افزایش یافته است. ۶۳٪ گزارش داده‌اند که اعتماد بالایی به سازمان امنیت اسرائیل (شین بت) دارند اما تنها ۳۴٪ اعتماد بالایی به پلیس اسرائیل دارند، در حالی که ۶۵٪ اعتماد پایینی دارند 
همچنین اعتماد به طبقه سیاسی، بسیار پایین و بسیار دوقطبی است. تنها ۲۶٪ اعتماد بالایی به دولت اسرائیل دارند، ۳۴٪ به نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو، ۲۹٪ به وزیر دفاع اسرائیل کاتز و ۲۷٪ به وزیر امنیت ملی ایتامار بن‌گویر اعتماد دارند. تقریباً دو سوم- (۶۵٪–۷۱٪) اعتماد کمی به هر چهار نفر گزارش داده‌اند.
اعتماد به دادستان کل عمق قطبی شدن را برجسته می‌کند. تنها ۳۳٪ اعتماد بالایی به دادستان کل گالی بهاراو میارا ابراز می‌کنند، در حالی که ۶۰٪ اعتماد کمی دارند (۴۵٪ «هیچ اعتمادی ندارند»). این ارقام روند نزولی را ادامه می‌دهند: ۴۴٪ در مارس اعتماد بالا و ۳۸٪ در جولای ۲۰۲۵ گزارش دادند.
این کاهش اعتماد عمدتاً ناشی از قطبی شدن سیاسی است: ۶۲٪ از رأی دهندگان مخالف اعتماد بالایی به دادستان کل دارند در حالی که این رقم در میان رأی‌دهندگان ائتلاف تنها ۷٪ است و ۹۱٪ از رأی‌دهندگان ائتلاف اعتماد کمی دارند. اکثریت فکر می‌کنند تصمیمات طبقه سیاسی، بر اساس ملاحظات حرفه‌ای نیست. اکثریت ۵۹٪ با این نظر که تصمیمات سطوح سیاسی در امور امنیت ملی عمدتاً بر اساس ملاحظات حرفه‌ای است نه سیاسی یا شخصی موافق نیستند (۳۰٪ «اصلاً موافق نیستند» و ۲۹٪ «تا حدی مخالف»)، و تنها ۳۷.۵٪ موافق‌اند.
نگرانی‌های اصلی، ایران و وضعیت یهودیه و سامره است؛ سوریه و یمن پایین‌ترین رتبه را دارند. اکثریت (۷۱٪) نگران جبهه ایران هستند و اکثریت (۷۰٪) نیز نگران وضعیت امنیتی یهودیه و سامره هستند. سطح نگرانی درباره غزه و لبنان کمی پایین‌تر است اما همچنان اکثریت را نشان می‌دهد: ۶۱٪ بسیار یا نسبتاً نگران غزه و ۵۹٪ درباره لبنان هستند. 
اکثریت (۵۴٪) گزارش داده‌اند که از اجرای توافق آتش‌بس تاکنون ناراضی هستند، در حالی که تنها ۴۰٪ از مردم ادعا می‌کنند که بسیار راضی هستند (تا حد زیادی یا بسیار زیاد). اکثریت با چارچوب دو دولت برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین مخالف‌اند، اما دیدگاه‌ها بسته به جناح سیاسی متفاوت است. 
احتمال انزوای بین‌المللی، نگرانی عمده میان رأی دهندگان مخالف و مرکز-چپ است. اکثریت (۶۱.۵٪) گزارش می‌دهند که نسبت به احتمال انزوای بین‌المللی اسرائیل نسبتاً یا بسیار نگران هستند، در حالی که ۳۵٪ چندان نگران نیستند یا اصلاً نگران نیستند. در موضوع تاب‌آوری جامعه اکثریت (۶۵٪) معتقدند که همبستگی در اسرائیل تا حد کمی وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد (۱۲٪ می‌گویند «اصلاً وجود ندارد» و ۵۳٪ ادعا می‌کنند که «تا حدی وجود دارد»). تنها ۲۹٪ باور دارند که همبستگی تا حد زیادی یا بسیار زیاد وجود دارد.
چرا روابط پرسود با ونزوئلا
خار چشم روزنامه غربگرا شد؟!
روزنامه غربگرای هم‌میهن، با ادعای اینکه چاوزیسم در ونزوئلا به پایان رسیده، نوشت: رفاقت ایران با ونزوئلا بی‌حاصل بوده است!
روزنامه وابسته در گزارشی با عنوان «پایان چاوزیسم در ونزوئلا؟ قصد دیرینه آمریکا برای تغییر رژیم در ونزوئلا در گام‌های پایانی است» می‌نویسد: پس از دهه‌ها شاهد بزرگ‌ترین حضور نظامی آمریکا در دریای کارائیب هستیم. هنوز مشخص نیست گام بعدی چه خواهد بود. بیش از 20 قایق مظنون به حمل موادمخدر هدف حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفته‌اند و بیش از 80 نفر کشته شده‌اند. 
دولت آمریکا می‌گوید برای مبارزه با کارتل‌های مواد مخدر آمده اما حضور پررنگ نظامی‌اش حاکی از داستان دیگری است. آیا این تلاشی برای سرنگونی دولت مادورو است؟ آیا آمریکا دارد برای یک جنگ آماده می‌‌شود یا صرفاً برای قدرت‌نمایی آمده است؟ دولت آمریکا تاکنون توضیح واضحی ارائه نکرده است؛ می‌تواند جنگی روانی برای برکناری نیکولاس مادورو باشد یا کمک به ژنرال‌های ونزوئلا برای رسیدن به این 
هدف.
هم‌میهن همچنین در مطلب دیگری با عنوان رفاقت بی‌حاصل ایران و ونزوئلا نوشت: «بزنگاه بحران، همواره مهم‌ترین محک برای ارزیابی ارزش و اهمیت روابط کشورها با یکدیگر است. با این معیار، روابط ایران و ونزوئلا در ماه‌های اخیر چندان کارآمد از کار درنیامده‌اند. این در حالی است که در دهه‌های گذشته، ونزوئلا از نام‌های پرتکرار در اخبار روابط خارجی ایران بوده است. مرور مواضع نشان می‌دهد، انگیزه اصلی مقامات تهران و کاراکاس برای تأکید بر رابطه‌ای بودند که از دوره هوگو چاوز کلید خورد و تا امروز ادامه یافته است. جمهوری اسلامی ایران البته همواره تقابل با ایالات‌ متحده را از عناصر اصلی سیاست خارجی خود داشته است اما این شکل پیگیری روابط براساس دشمن مشترک، از اواسط دهه هشتاد کلید خورد. این رابطه البته خالی از محتوا هم نبود. لااقل ونزوئلا، استفاده‌های قابل‌توجهی از رابطه‌اش با ایران برد. تهران در عرصه‌های اقتصادی و انرژی کمک‌های مختلفی به کاراکاس کرده است و به‌خصوص در سال‌های اخیر و با تشدید فشارها، تلاش ایران نیز در این زمینه تا حدی جدی‌تر شده است.... ایران و ونزوئلا، عملاً در دو سمت مختلف کره‌زمین قرار دارند. در عرصه‌ای مثل کمک تسلیحاتی یا یاری ‌رساندن در میانه جنگ، این فاصله اهمیت و اثر دارد. هر دو کشور، از بحران‌ها و گرفتاری‌های اقتصادی جدی در عرصه داخلی رنج می‌برند و از این‌رو، سقف چندان بلندی برای کمک اقتصادی به یکدیگر نیز 
ندارند».
برخلاف فضاسازی روزنامه غربگرا درباره بی‌دستاورد بودن روابط ایران و ونزوئلا باید یادآور شد که آمریکای لاتین و به‌ویژه ونزوئلا فرصت‌های اقتصادی زیادی برای ایران ایجاد کرده است. چنان‌که به گزارش «میدل‌ایست‌آی»، در سال‌های اخیر، همکاری ایران در بخش ساخت مسکن‌، ساخت کارخانه‌های مختلف مونتاژ خودرو و تراکتور و توسعه کارخانه سیمان در ونزوئلا، موجب گسترش روابط اقتصادی و درآمدزایی برای کشور شده است.
ساخت و صادرات نفتکش ایرانی «افراماکس» به ونزوئلا، افتتاح فروشگاه‌های ایرانی- مانند مگاسیس- با فروش محصولات ایرانی در کاراکاس و همچنین تامین برخی پالایشگاه‌های ونزوئلا، صادرات میعانات گازی به ونزوئلا به صورت سوآپ با نفت سنگین، صادرات خدمات فنی و مهندسی در حوزه انرژی، و کشت فراسرزمینی، از جمله این همکاری‌های اقتصادی است.
ساخت پالایشگاه‌های مشترک و یا فراسرزمینی که با تهیه نفت ونزوئلا، محصولات پالایشگاهی برای ایران تولید کند، از جمله طرح‌های در حال اجراست. نخستین پالایشگاه فراسرزمینی ایران با نام «ال‌پالیتو» در مهرماه ۱۴۰۱ در ونزوئلا ساخته شد. همچنین یک‌میلیون هکتار زمین کشاورزی برای کشت فراسرزمینی در اختیار ایران قرار گرفته است.
صادرات میعانات گازی ایران به ونزوئلا به صورت سوآپ با نفت سنگین این کشور طراحی شده، این در حالی است که پیش از قرارداد صادرات میعانات گازی به ونزوئلا، ایران با مشکل مازاد این میعانات مواجه بود.
ایران در کنار تبادلات تجاری و کالایی، پول بخشی از صادرات خود را در قالب ده‌ها تن طلا که نیاز ضروری ذخائر استراتژیک هر کشوری است، دریافت کرده است
در گذشته نیز خودروسازی ایران در ونزوئلا بسیار فعال بود که قرا بوده مجدداً فعال شود و این علاوه ‌بر صادرات خودرو، تراکتورسازی، و شرکت‌های ساختمان‌سازی و صادرات فنی مهندسی است 
در زمینه کشاورزی هم ونزوئلا دارای زمین‌های حاصلخیز و آب فراوان می‌باشد و کشت فراسرزمینی ایران در زمینه محصولاتی مانند دانه‌های روغنی، سویا و... و تامین نهاده‌های دامی برای هر دوطرف سودآفرین باشد. افزایش حجم مبادلات تجاری تا ده‌میلیارد دلار جزو هدف‌گذاری‌های دوطرف محسوب می‌شود.
این تعامل پرسود را باید با تعامل یکسویه با دولت‌های متخاصمی مثل انگلیس و فرانسه و آلمان مقایسه کرد که به ویژه ظرف 14- 15 سال گذشته واجد عایدی نزدیک به صفر برای کشورمان و در عین حال زنجیره خیانت‌ها و شرارت‌های طرف عهدشکن غربی بوده است. ونزوئلا همچنین در گذشته در زمینه تامین بنزین برای ایران و مخالفت با قطعنامه‌های ضدایرانی در مجامع جهانی فعال بوده است.