اخبار ویژه
روزن: ایران دلیلی نمیبیند دوباره به آمریکا اعتماد کند
خبرنگار آمریکایی فعال در حوزه مذاکرات برجام تاکید کرد ایران دلیلی نمیبیند بدون دریافت تضمین، مجددا به دولت آمریکا اعتماد کند.
لورا روزن خبرنگار در نشریه دیپلماتیک نوشت: جو بایدن، در سفر اخیر خود به اسرائیل گفت ترجیح میدهد نگرانیها درباره برنامه هستهایِ رو به پیشرفت ایران، از مسیر دیپلماتیک حلوفصل شود و آمریکا منتظر است تا ایران به شرایطی که در پیشنویس توافق احیای برجام گنجانده شده، پاسخ دهد ولی برای همیشه هم منتظر نمیماند. اما برخی دیپلماتهای غربی حاضر در مذاکرات هستهای و برخی کارشناسان امور ایران، تصور میکنند ایران گام رو به جلو بر نمیدارد. یک دیپلمات اروپایی در اینباره گفت: تبادلات دیپلماتیک همواره وجود دارد اما حرکت قابل توجهی از سوی ایران برای توافق دیده نمیشود و متاسفانه هیچ نشانهای برای خوشبینی وجود ندارد.
علی واعظ، مدیر گروه (آمریکایی) بحران که به روند مذاکرات نزدیک است، از احساس فزاینده بدبینی خبر میدهد و میگوید «بگذارید با شما بسیار رو راست باشم، من به این برداشت نزدیک میشوم که دیگر امکان دستیابی به توافق وجود ندارد، دلیل روشن آن هم این است که دو ریسک عمده برای ایرانیها وجود دارد و به باور من هیچ توافقی نمیتواند آنها را برطرف کند. نخست اینکه اگر به واقع خروج ترامپ از توافق، در سال 2025 تکرار شود، تندروهای ایرانی که اکنون مدیریت کشور را در دست دارند، نمیتوانند هیچکس دیگری را سرزنش کنند. دوم اینکه هیچکس در حاکمیت ایران نمیخواهد چنین ریسک (مجددی) را بپذیرد. یک ریسک اقتصادی هم وجود دارد؛ به باور ایرانیها، هربار که تحریمها بازمیگردد، پسرفت اقتصادی، بیشتر آسیبرسان میشود. یک دیپلمات ارشد آمریکایی میگوید بایدن دوباره بر حمایت محکم خود از احیای برجام و دیپلماسی با ایران تاکید کرد آن هم در حضور رهبران اسرائیل که مخالفت خود را با این موضع اعلام کردهاند. این دیپلمات ارشد گفت: «هرچند توجه رسانهها بیشتر به اشاره بایدن در استفاده از زور بود، اما دستکم به همان اندازه مهم است که در اسرائیل و در حضور نخستوزیری که آشکارا با برجام مخالف است، رئیسجمهوری آمریکا دوباره بر حمایت محکم خود از دیپلماسی با ایران و بازگشت به برجام تاکید میکند.»
این دیپلمات ارشد آمریکایی افزود: موضع ما در این زمینه روشن است. آنچه کمتر روشن است اینکه آیا ایران تصمیم گرفته که آماده بازگشت دوجانبه به پایبندی با شرایطی که پیشنهاد شده، باشد یا نه. محمود سریعالقلم، استاد علوم سیاسی در ایران میگوید طرح درخواستهای اضافی از سوی مقامات ایرانی برای احیای برجام، یک تاکتیک تاخیری است. چرا باید ایران درخواستهای غیرعملی را در گفتوگوها مطرح کند؟ محتملترین دلیل این است که آنها سیاست تاخیر عمدی را دنبال میکنند. رایان کاستللو از شورای ملی ایران و آمریکا، بر این باور است طرح اینگونه درخواستها توسط ایران در گفتوگوهای دوحه، بازتاب نگرانی این کشور درباره پذیرش توافق پیش از انتخابات میاندورهای آمریکاست چرا که هراس دارد که جمهوریخواهان در کنگره، اکثریت را بدست آورند و توافق را ناکار کنند.
نکته قابل تامل در تحلیل خبرنگار آمریکایی این است که تحلیلگران غربی، به ایران درباره نگرانیهای برآمده از عبرتهای برجام حق میدهند اما عناصر غربگرا مانند سریعالقلم، هوشیاری و احتیاط ایران و تاکید بر لغو موثر تحریمها و اخذ تضمین معتبر را حمل بر تاکتیک تاخیری میکنند و حال آنکه ایران هزینههای برجام را کاملا پرداخته اما بهجای دریافت حقوق خود، با خسارتهای بیشتر مواجه شده و بنابراین، طرف طلبکار برجام است.
مأمور سابق سیا: کجفهمی آمریکا موجب اتحاد ایران، روسیه و چین شد
سیاستهای اشتباه آمریکا در قبال ایران و روسیه و چین، موجب اتحاد دشمنان دیرینه شده است. پل پیلار مامور سابق سیا و تحلیلگر ارشد، ضمن تحلیلی که از سوی «ریسپانسیبل استیت کرفت» منتشر شده، تاکید میکند: جو بایدن در سفر اخیر به عربستان و در جمع سران چند کشور عربی سعی کرد اطمینان دهد که منطقه را به رقبا و دشمنان آمریکا نمیسپارد.
او گفت ما از منطقه کنارهگیری نمیکنیم تا خلایی برای پر کردن آن از سوی چین و روسیه و ایران ایجاد شود. این سخن مشکلاتی را موجب میشود. برای مثال، نیروی دریایی آمریکا به عملیات «آزادی دریانوردی» در دریای جنوبی چین دست میزند نه به خاطر خلائی که در آنجا وجود دارد بلکه به این دلیل که چین از گذشته سرگرم عملیات نظامی در این منطقه بوده است. صرف سفری که بایدن طی آن، چنین سخنانی را میگوید، بیانکننده این واقعیت است.
این سفر انباشته از دشمنی با ایران بود، از جمله زمانی که بایدن از تمایل خود در بهکارگیری نیروی نظامی علیه ایران سخن گفت. اوج این سفر، پیگیری روابط استوارتر میان اسرائیل و کشورهای عربی بود، رابطهای که در پی اتحاد نظامی علیه ایران است و یک عضو آن از قبل، جنگ مخفیانهای را علیه ایران دنبال کرده و دائما تهدید میکند که جنگ را علنی خواهد کرد. ایران، وقتی تهدید شود، طبیعتا در پی پاسخ برمیآید.
یک راه برای واکنش این است که با قدرتهای خارجی که خودشان هم حریفان آمریکا هستند یا آمریکا به آنها برچسب دشمنی زده، همسو و همراه شد.
در مواردی هم، اتحادهایی که بر پایه دشمنی مشترک با آمریکا شکل گرفته، بر اختلافات میان خود این کشورها غلبه میکند. روابط چین و روسیه از این دست است که اختلافات قدیمی میان آنها به تنشهایی چنان جدی انجامید که به جنگ علنی کشیده شد.
اما با وجود این سابقه تاریخی، احساس ضرورت برای مقابله با آمریکا، چین و روسیه را واداشته تا اوایل امسال، دوستی «بدون محدودیت» میان خود را اعلام کنند؛ اتحادی که به رغم حمله روسیه به اوکراین، پا برجاست و حال آنکه این جنگ، سر منشا ناخرسندی برای چین است که سیاست عدم مداخله در امور دیگر کشورها را نقض میکند.
شرایط مشابهی هم بر روابط روسیه و ایران حاکم است؛ با یک سابقه تاریخی رقابت بر سر قلمرو نفوذ میان امپراطوری روسیه و ایران. روسیه و ایران امروز هم بر سر نفوذ در آسیای میانه و نیز بر سر سهم بازار نفت رقابت دارند. اما با وجود همه اینها، این واقعیت که هر دو توسط ایالات متحده مورد تحریم و انزوا قرار گرفتهاند، آنها را به یکدیگر نزدیک کرده است.
اشتباه بسیار رایج این است که رفتار یک حریف را بهعنوان خصلتی ببینیم که در او نهادینه شده و نه یک واکنش به سیاستها و رفتار خودمان. با این خطاست که ایالات متحده، در کنار دیگر پیامدهای منفی این خطا، حریفانش را هم به سمت اتحاد با یکدیگر میراند تا به شکل موثرتری با منافع ایالات متحده
مخالفت کنند.
«باج بده و وعده رونق بخر» کجایش علمی بود؟!
یک روزنامه زنجیرهای ضمن طرح این گزاره که «اقتصاد، علم است و دستوری اداره نمیشود»، ادعا کرد: ریشه مشکلات اقتصادی، تحریم است(!)
روزنامه آرمان در تحلیلی که ملغمهای از همه چیز است و در عین حال هیچ محتوای درستی ندارد، مینویسد «یکسال از عمر دولت سيزدهم گذشت نکته مهم و قابل تامل اين است که واقعيتهاي تلخ و شيرين در معرض ديدگان ملت ايران قرار دارد بنابراين پروپاگاندا و تبليغات مثبت و منفي نميتواند طول، عرض و ارتفاع واقعيتهاي جامعه امروز ايران را کم يا زياد کند چرا که مردم در بطن واقعيتها زندگي ميکنند و با پوست، گوشت و استخوانشان واقعيتها را لمس و درک ميکنند. آيا دولت سيزدهم متوجه پيامِ اعتراضات اقشار و اصناف ميشود؟ اگر پيام اعتراضات را ميشنود در قبال برون رفت از مشکلات وضعيت موجود چه تدابير و راهکارهايي دارد؟ براي مثال تغيير وزير کار، رفاه و تعاون اين پيام را به جامعه داده که صدا و پيام اعتراضات شنيده شده است اما نکته مهم اين است تغيير و تبديل زماني معني و مفهوم واقعي ميدهد که تغيير و تبديل توامان شکلي و ماهوي باشد، چرا که تغييرات شکلي دواي درد مشکلات خرد و کلان اقتصادي و معيشتي نيست.
بنابراين مهمتر از تغيير وزرا، دولت بايد نگاه خود را نسبت به مسائل راهبردي و اقتصادي اصلاح کند. دولت سيزدهم بايد بپذيرد تحريمها در اقتصاد و معيشت مردم نقش مهم و اساسي بازي ميکند. وقتي دولت بپذيرد تحريمها ريشه مشکلات اقتصادي و معيشتي ملت است در چنين شرايطي سياستخارجيشان را به گونهاي تنظيم ميکند که به تحريمها پايان دهند. در چنين فضاييست که ميتوان اميدوار بود که منشأ بيماري شناسايي شده است و به تعبيري متناسب با بيماري، درمان صورت ميپذيرد.
همانطور که ميدانيد اقتصاد علم است بنابراين دستوري اداره نميشود بنابراين دولت بايد از تجربيات اقتصادي موفق جوامع توسعهيافته الگوبرداري کند تا بتواند به جامعه امروز ايران به صورت واقعي وعده رشد اقتصادي با درصدهاي مختلف بدهد. بنابراين دولت سيزدهم متوجه باشد تا زماني که راهبردهاي کلان تجربه شده هميشگي در حوزه مديريت سياست خارجي و داخلي تکرار شود، مشکل اقتصاد با انتخاب فلان وزير يا جايگزيني او با يک فرد ديگر حل و فصل
نخواهد شد».
در دقت نظر نویسنده همین بس که سالگرد انتخابات ریاست جمهوری را با سالگرد تشکیل دولت (اوایل شهریور ماه) اشتباه گرفته است. ثانیاً مدیران و حامیان دولت مدعی تدبیر تا ماههای پایانی 8 سال مدیریت خود، تقصیر مشکلات را گردن «دولت سابق» میانداختند؛ اما حالا که کمتر از 10 ماه از کنار رفتن آنها میگذرد، اصرار دارند نتایج بیتدبیریهای انباشته خود را صرفاً متوجه عملکرد دولت جدید کنند.
این طیف در حالی مشکلاتی مانند تورم را به رخ میکشند که خود، زیرساختهای قدرتمند تولید تورم را به یادگار گذاشتهاند؛ از جمله نقدینگی 9 برابر شده، کسری بودجه 480 هزار میلیاردی، بدهی 1500 هزار میلیاردی، تعطیلی تولید و رونق بیرویه واردات و قاچاق، نگاه تکبعدی به مدیریت اقتصادی و حوالت دادن راه حل همه مشکلات به برجام، تحمیل ارز ترجیحی به اقتصاد کشور و واگذاری 60 میلیارد دلار و...
نکته سوم و عجیبتر از همه این است که امروز مصائب حاصل از نگاه افراطی برجام زده، روشن شده اما نشریات زنجیرهای اصرار دارند با وجود آشکار شدن این خسارتها و مصائب، برجام را نه به عنوان امالمصائب بلکه به عنوان راهحل جا بزنند. سؤال روشن این است که اگر تحریم علت همه مشکلات اقتصادی بود و برجام قرار بود همه این مشکلات را بالمره و یکجا حل کند، چرا تحریمها در دولت برجام 8 برابر شد و به جای حل شدن مشکلات، بر حجم آنها افزود؟! چرا راه حل «امتیاز بده و رونق اقتصادی بخر»، هم طمع و زیادهخواهی و تعدیگری دشمن را افزایش داد و هم مشکلات اقتصادی را شدت بخشید. علت همان است که نویسنده اذعان میکند اما خلاف آن نسخه میپیچد. «اقتصاد، علم است». هیچ کشوری با تأکید بر واگذاری امتیاز غیرقابل بازگشت از توانمندیها و منافع قدرت، نتوانسته رونق اقتصادی را تجربه کند. بلکه تقویت توانمندیهای اقتصادی و نظامی را پشتوانه اقتدار دیپلماتیک خود قرار داده است، چیزی که در روند تنظیم و اجرای معیوب برجام، درست خلاف آن رفتار شد و ادعا کردند «برنامه هستهای (و بعداً توانمندیهای نظامی و نفوذ منطقهای) مزاحم و دردسر است»!