نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
روزنامه ایران نمیداند یا نمیخواهد بداند؟!
سرویس سیاسی-
دیروز روزنامه ایران، ارگان دولت در یادداشتی بار دیگر به تقسیم دولتمردان آمریکا پرداخت و به بزک دموکراتها و بهطور خاص اوباما پرداخت.
این روزنامه در یادداشتی با عنوان «پیدا و پنهان تحریم» اهداف اوباما و ترامپ را از تحریم دو چیز متفاوت عنوان کرد و نوشت: «اهداف تحریم از منظر رؤسای جمهوری در آمریکا متفاوت است؛ یعنی اهدافی که اوباما از تحریم دنبال میکرد قطعاً با ترامپ متفاوت است».
شاید این نگاه روزنامه ایران برای ساکنان امروز و دیروز کاخ سفید هم جالب توجه باشد و آنها را از تلاش مضاعف برخی در داخل ایران برای بزک کردن دموکراتها به حیرت درآورد. نکته قابل تأمل این است که در حالی که عدهای در داخل ایران برای این موضوع در تلاش هستند یک استاد شناختهشده آمریکایی بهنام «نوآم چامسکی» در کتاب «سلطهجوییهای یک امپراطوری» میگوید میان دموکرات و جمهوریخواه تفاوتی وجود ندارد و هر دوی آنها در نهایت یک هدف را میخواهند (استعمار و چپاول منابع کشورهای دیگر، به زانو درآوردن و حتی سرنگون کردن حکومتهای مستقلی که خلاف خواسته آنها در حرکت هستند و...) او تأکید دارد که تنها ممکن است در وسیله یا راه رسیدن به اهداف متفاوت باشند. چامسکی حتی در بخشی دموکراتها را بدتر از جمهوریخواهان مینامد. او با ذکر مثالی از دوره کلینتون میگوید دموکراتها نقاب فریبکاری بر چهره دارند و از این منظر حتی بدتر هستند.
ارگان دولت در ادامه یادداشت خود نوشت: «ترامپ اعلام کرده که میخواهد در ایران اغتشاش و آشوب به پا کند و علاقه به فروپاشی نظام نشان داده است؛ درحالی که اوباما با سیاست مرحلهای خود بهدنبال راهی برای توافق با ایران بود، در نتیجه ابتدا جامعه جهانی را اقناع و سپس برای مذاکره اقدام کرد. اما ترامپ برعکس دیگران را اقناع نکرد و یکطرفه از برجام خارج شد. پس میتوان گفت کار اوباما پختهتر است».
به راستی روزنامه ایران، ارگان دولت نمیداند یا نمیخواهد بداند؟ و در برابر دانستن این موضوع مقاومت میکند؟ ایکاش دستکم سردبیر و دبیران این روزنامه کمی مطالعه کنند تا دریابند که در دوره اوباما تحریمهایی بیسابقه علیه ایران وضع شد؛ آن هم پس از توافق هستهای موسوم به برجام. همین نگاه غلط و خطا بود که منجر به خسارتهایی نظیر برجام شد.
فضاسازی با «دروغ90 درصدی»
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز گذشته در مطلبی نوشت: «حدود 90 درصد چهرههاي شاخص اصلاحطلب براي كانديداتوري مجلس ردصلاحيت شدند. اين را شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان در بيانيهاي كه در روزهاي اخير به اين منظور منتشر كرد، اعلام كرده است. حال با توجه به موج ردصلاحيتهاي گسترده توسط شوراي نگهبان، اصلاحطلبان براي انتخاب راهبرد و تاكتيك انتخاباتي خود در انتخابات پيش رو با مشكلاتي بيش از پيش مواجه هستند. هرچند اعضاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان در حال رايزنيهايي هستند تا مگر به لطف اين رايزنيها نتايج روند بررسي صلاحيتها تغيير كند بنابراين تا پاسخگويي شوراي نگهبان نسبت به اين اعتراضها بايد تا 22 بهمنماه، يعني موعد اعلام نتايج نهايي نتايج بررسي صلاحيت كانديداهاي انتخابات مجلس يازدهم صبر كرد تا نتايج نهايي مشخص شود.»
گفتنی است طی روزهای گذشته و پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس، مدعیان اصلاحات همچون همیشه خط تخریبی علیه شورای نگهبان با چاشنی دروغ، تهمت و توهین علیه این نهاد را در دستور کار خود قرار دادهاند. یکی از دروغهای مطرح شده از سوی اصلاحطلبان همین ادعای رد صلاحیت 90 درصدی نامزدهای این طیف است. در حالی که آنچه از سوی اعضای شورای نگهبان مطرح شده رد صلاحیت 90 نفر از نمایندگان اصلاحطلب و اصولگرای مجلس است، اما مدعیان اصلاحات با دروغ و اغراق رد صلاحیت 90 درصدی نامزدهای اصلاحطلب سعی دارند با مظلومنمایی شکست قطعی خود در انتخابات پیش رو را به گردن شورای نگهبان بیاندازند.
جالبتر آنکه بخش قابل توجهی از نامزدهای این طیف سیاسی نه از سوی شورای نگهبان که از سوی هیئتهای اجرایی انتخابات که در اختیار دولت هستند، فاقد صلاحیت نمایندگی برای مجلس تشخیص داده شدهاند.
همچنین فضاسازی روزنامههای زنجیره طیف اصلاحات علیه شورای نگهبان در حالی است که نمایندگان رد صلاحیت شده این طیف بهدلیل عملکرد فاجعهبار خود در مجلس دهم و برای فرار از پاسخگویی به افکار عمومی بارها مبادرت به استعفا کرده بودند، از جمله این نمایندگان الیاس حضرتی مدیر مسئول همین روزنامه اعتماد است که به هنگام ثبتنام در انتخابات مجلس یازدهم ضمن به سخره گرفتن شعور مردم و وکلای خود در خانه ملت در اظهاراتی عجیب گفت که «برای ثبتنام آمدهام اما استعفانامهام در جیبم است»!
دوقطبیسازی در روزنامه مخالف با همدلی!
یکی از روزنامههای زنجیرهای در یادداشت صفحه اول خود با عنوان «فرهنگ مسئولیتپذیری و استعفا» نوشت: «چندین روز از سقوط هواپیمای مسافربری و مرگ 180 نفر از سرنشینان آن میگذرد، فاجعهای تلخ که شیرینی وحدت و یکپارچگی برآمده از خون سردار شهید سلیمانی را بر همگان تلخ کرد. صرفنظر از روایات مختلف و گاه متضاد از حادثه که ضربه مهلکی بر اعتماد جامعه زده است و بهرغم پذیرش خطا توسط برخی دستگاهها، مصیبتبارتر آن است که هنوز حتی یک نفر از مسئولان و مدیران مرتبط با این حادثه از کار برکنار نشده یا استعفا نیز ندادهاند!»
در ادامه این مطلب آمده است: «در همین چند روز اخیر علاوهبر فاجعه سقوط هواپیما و کشتهشدن 176 نفر، حدود 70 نفر از هموطنانمان در مراسم تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی در کرمان جان خود را نیز از دست دادهاند، آیا برای جامعهای که این روزها بیش از هر زمانی با گفتمان مردمسالاری، پاسخگویی و مسئولیتپذیری آشنا هستند، این ابهام بهوجود نمیآید که دقیقاًً باید چه اتفاقی بیفتد که یک مدیر در این مملکت از مسئولیت خویش، با اختیار و در پاسخ به قصور یا خطا و اشتباه عذرخواهی و کنارهگیری کند؟»
اگرچه اصل مجازات، توبیخ یا استعفای مدیران مقصر با حادثه سانحه هواپیمایی صحیح است و همه مسئولان ارشد نظام بر آن تأکید داشته و دارند و اگرچه خود فرماندهان ارشد نظامیصریحاً و آشکارا از ملت عذرخواهی کردند اما فراموشکاری و عدم توجه این روزنامه اصلاحطلب نسبت به ضرورت اصل انسجام و یکپارچگی اجتماعی و ایجاد دوقطبی در موضوع مبارزه با استکبار و ماجرای شهادت حاج قاسم سلیمانی، خیانتی است که برخی مدعیان اصلاحات در حال غوطهور شدن در آن هستند. علاوهبر این روزنامه اصلاحطلب بهجای تلاش برای به فراموشی سپردن اصل ماجرا (سیلی موشکی سپاه به آمریکاییها) و در صدر اخبار نگهداشتن فروع مربوطه، بایستی در مورد ضرورت استعفای مدیران اصلاحطلب در موضوعاتی مانند تعطیلی مسکن مهر، حقوقهای نجومی، بر باد رفتن 18 میلیارد دلار از بیتالمال و... حرفی به میان میآورد نه اینکه پیادهنظام اتاق فکر مدعیان اصلاحات و بعضاً دشمنان نظام جمهوری اسلامی باشد.