kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۸۴۵۵
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۹
حاج مهدی عراقی چگونه به آرزوی 20 ساله خود رسید

گزارش 40 سال پیش کیهان از یک ‌ترور

اهالی خیابان زمرد از روز قبل چند نفر را دیده‌اند که با حالتی مشکوک در حال گشت‌زنی و جست‌وجو بوده‌اند. همسایه‌هایی که حالا ناباورانه کنار پیکر حاج مهدی عراقی و جوان نورسیده‌اش حسام ایستاده‌اند و بر روی آنها شاخه‌های گل ریخته‌اند. صبح یکشنبه چهارم شهریور 58 حاج مهدی عراقی، مدیر مالی مؤسسه کیهان و مبارز نستوه انقلاب اسلامی و فرزندش در حالی با گلوله‌های جهالت و تحجر گروهک فرقان شهادت را در آغوش گرفتند که قبلاً با همین انتظار می‌زیستند. وقتی که نادر عراقی، فرزند دیگر حاج مهدی در بیمارستان با آرامشی مثال زدنی به خبرنگار کیهان می‌گوید: «این مسیری است که همه ما باید برویم و از شهادت هیچ‌ترسی نداریم. پدر من 20 سال منتظر چنین روزی بود، ما هم اگر بتوانیم راه پدرمان را ادامه دهیم، فرزند خلفی خواهیم بود.» این همان منش مشتاقان و رهروان انقلابی است که با بر هم زدن معادلات مستکبران و بارها به خاک مالیدن بینی آنها، به نقطه امید حق‌طلبان و مستضعفان عالم تبدیل شده است و دلباختگانش در خارج از مرزها بی‌شمارند.



سرویس سیاسی ـ

در این میان، روزنامه کیهان همان روز با تیترهای «مدیران کیهان ‌ترور شدند» و «جزئیات ‌ترور مدیران کیهان» به چاپ سوم می‌رود و گزارش مفصلی از این واقعه ‌تروریستی را منتشر می‌کند. روایت ماجرا در گزارش کیهان این‌طور آغاز می‌شود: «ساعت 7 صبح امروز حاج حسین مهدیان مدیر موسسه کیهان که به اتفاق حاج مهدی عراقی رئیس مالی موسسه کیهان و پسرش حسام (محمد) عراقی از منزل حاج حسین مهدیان واقع در خیابان زمرد، پشت حسینیه ارشاد عازم کیهان بودند، مورد سوء‌قصد چند نفر که از مدتی قبل در محل کمین کرده بودند، واقع شدند. به گفته شاهدان عینی حاج مهدی عراقی و پسرش در همان لحظات اول کشته‌شدند و حاج حسین مهدیان که به‌سختی مجروح شده بود به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت.»
خبرنگاران کیهان که دقایقی بعد به محل حادثه رسیده بودند، در گزارش خود می‌نویسند: «وقتی ما به خیابان زمرد رسیدیم، پیکر خون‌آلود برادر حاج مهدی عراقی کنار خیابان افتاده بود و اتومبیل پیکان آبی رنگی که هدف گلوله ‌تروریست‌ها قرار گرفته بود، کنار کوچه محل ‌ترور متوقف بود. پیکان آبی رنگ با رگبار مسلسل سوراخ سوراخ شده بود و شیشه‌های پیکان خرد بود. در محل ‌ترور جمعیت زیادی جمع بودند و مأموران کلانتری قلهک تهران و ماموان پلیس کلانتری 4 مشغول بررسی چگونگی حادثه بودند. عده‌ای از کسانی که حاج مهدی را می‌شناختند و سابقه او را می‌دانستند، بر بالای پیکر مهدی عراقی ‌اشک می‌ریختند. در این موقع اهل محل شاخه‌های گل سرخ به روی پیکر حاج مهدی عراقی ریختند.»
کیهان ادامه می‌دهد: «سید علی طاهری یکی از شهود ماجرا به خبرنگار کیهان گفت: ساعت 7/5 صبح بود که اتومبیل آبی‌رنگ پیکان حامل حاج مهدی عراقی، حسام عراقی و حاج حسین مهدیان در آستانه کوچه چهارم خیابان زمرد ظاهر شد. در این موقع شخصی که مسلسل یوزی در دست داشت به‌طرف اتومبیل شلیک کرد و از طرف رو‌به‌رو نیز شخص دیگری که مسلسل دیگری در دست داشت شلیک کرد. بعد از اینکه این دو نفر پیاپی شلیک کردند، نفر سوم که آماده روی موتور سوار بود، با پخش اعلامیه‌‌های فرقان آن دو نفر دیگر را سوار کرد و خیابان زمرد را که بطرف بالا که عبور ممنوع بود، رفتند.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «یکی از ساکنان کوچه به خبرنگار کیهان گفت: این چندمین‌بار بود که ما موتور سوارها را در این کوچه می‌دیدیم. آنها با توجه به کهنگی ورقه اطلاعیه خود که مربوط به گروه فرقان است، قبلاً نیز به خانه مهدیان رفته بودند و قصد ‌ترور او را داشتند. از طرف دیگر یکی از خبرنگاران کیهان گزارش داد که قبلاً نیز اعضای گروه فرقان طی تلفن‌هایی به روزنامه کیهان اعلام کرده بودند که ما حاج حسین مهدیان را ‌ترور خواهیم کرد. حاج حسین مهدیان که از این حادثه به‌طور معجزه‌آسا جان سالم بدر برده است، قبلاً به خبرنگاران کیهان گفته بود که تاکنون دوبار قصد ‌ترور او را داشته‌اند که هر دو بار وی را خدا نجات داده است. آخرین گزارش حاکیست که عمل جراحی روی حاج حسین مهدیان با موفقیت صورت گرفته خطر بکلی مرتفع شده و حال او رو به بهبود است.»
همچنین یکی دیگر از همسایگان به نام احمد امین به خبرنگار کیهان می‌گوید: «... تنها محافظ اتومبیل بطرز معجزه‌آسا زیر رگبار سالم مانده بود و ما تعجب می‌کردیم که او هرچه می‌کند شلیک کند، نمی‌تواند. بعد فهمیدیم که به مسلسل او نیز گلوله اصابت کرده و خشاب آنرا از کار انداخته بود.»
در چاپ سوم کیهان در همین روز (4 شهریور 58) تیتر «پیکر پاک شهید حاج عراقی و پسرش تشییع شد» به چشم می‌خورد که در گزارش آن آمده است: «پیکر شهید حاج مهدی عراقی ساعتی پس از حمله مهاجمین که نام گروه فرقان را به روی خود گذاشته‌اند، توسط اهالی محل و جمع زیادی از مردم، از محل حادثه... [به سوی] حسینیه ارشاد تشییع شد و سپس مردم به طرف بیمارستان ایران مهر حرکت کردند و دقایقی بعد پیکر شهید حسام عراقی را نیز تحویل گرفتند و در حالی‌که مشت‌های گره کرده خود را به هوا بلند می‌کردند، فریاد میزدند حسام جان شهادتت مبارک. می‌کشم ـ می‌کشم آنکه برادرم کشت... . رئیس کلانتری قلهک و افسران راهنمایی سعی داشتند برای جلوگیری از هر نوع حادثه دیگری پیکر او به‌وسیله آمبولانس پزشکی قانونی حمل شود و مردم پشت‌سر آمبولانس حرکت کنند ولی مردم خشمگین و متأثر از حادثه فجیعی که پیش آمده بود، هیچ سخنی را نمی‌شنیدند و با صورتی برافروخته و مشت‌های آهنین خواستار آن بودند تا دولت نسبت به خلع سلاح هرچه زودتر اقدام کند. گزارش خبرنگاران کیهان حاکی است که در ساعت 10 صبح پیکر حسام عراقی به حسینیه ارشاد رسید و پیکر پدر و پسر را در کنار هم قرار دادند. در این موقع فریاد شیون بستگان، دوستان و آشنایان این دو شهید فضای محوطه حسینیه ارشاد را به لرزه درآورد.» پیکر حاج مهدی عراقی و فرزندش
پس از تشییع در حسینیه ارشاد، در میدان ارک و بازار تهران در حالیکه به حالت تعطیل درآمده بود نیز تشییع و از آنجا به قم منتقل می‌شود.
دوشنبه 5 شهریور نیز کیهان به حضور حضرت امام خمینی(ره) در تشییع پیکر شهید حاج مهدی عراقی در قم می‌پردازد. این مطلب با عکسی از حضور حاج مهدی عراقی نزد امام راحل و در حال صحبت با ایشان، روتیتر «امام در تشییع پیکر عراقی شرکت کرد» و تیتر «امام: برای عراقی مرگ در رختخواب کوچک بود» منتشر می‌شود.
شایان ذکر است که به فرمان امام(ره) پیکر حاج مهدی را به قم منتقل کردند و پس از تشییع در کنار بارگاه حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. امام(ره) از میدان سعیدی قم تا نزدیک صحن حضرت معصومه(س) در تشییع پیکر مطهر حاج مهدی عراقی شرکت می‌فرمودند. شب هنگام، امام خمینی(ره) بر مزار آن شهید حاضر شدند و بیست دقیقه به دعا مشغول بودند که رویدادی کم‌ نظیر در رفتار امام(ره) شمرده می‌شود.
حاج مهدی سال 1309 در محله پاچنار تهران دیده به جهان گشود. او که در نوجوانی حضور فعالی در هیئت‌های مذهبی بازار تهران داشت، با تشکل «فداییان اسلام» آشنا شد و به حلقه اصلی یاران حجت‌الاسلام شهید سید مجتبی نواب صفوی می‌پیوندد. بعدتر در پی ‌ترور انقلابی حسن علی منصور با گلوله‌های شهید محمد بخارایی بسیاری از اعضای مؤتلفه اسلامی بازداشت می‌شوند. شهید عراقی نیز 19 بهمن ۱۳۴۳، بازداشت و به شکنجه‌گاه ساواک برده می‌شود و پس از محاکمه به اعدام محکوم اما با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم می‌شود.
اما حاج مهدی سال 1356 پس از سیزده سال با موهای سفید از زندان آزاد می‌شود و تجربیات خود را در اختیار گروه‌های اسلامی تازه سازمان‌یافته همچون گروه‌های توحیدی صف، بشیر و منصورون می‌گذارد. پس از استقرار امام(ره) در دهکده نوفل لوشاتو در فرانسه، به دیدار ایشان می‌شتابد و مدیریت بیت امام(ره) را برعهده می‌گیرد. او از آنجا نوار سخنرانی‌های امام را به ایران می‌فرستاد.
امیر، فرزند ارشد شهید در مصاحبه‌ای درباره میزان ارادت و اطاعت پدر نسبت به امام(ره) می‌گوید: «اگر خدمت امام(ره) می‌رسید و نظر ایشان را راجع به برخی گروه‌های مبارز می‌پرسید، دیگر حاج مهدی دیروز نبود. یعنی کاملاً مطیع بود.»
امیر عراقی همچنین ابراز داشته است: «حاج آقا وقتی شهید شد ۴۸ سال داشت اما وقتی تصاویرش را نگاه می‌کنید به‌نظر مردی ۶۰ ساله می‌رسد. این اثر زندگی سخت و مبارزاتی و زندان‌های پی‌در‌پی بود.»
انقلاب اسلامی امانت چنین راست قامتانی است که وفاداری‌شان نسبت به انقلاب بی‌اندازه بوده است و حیات و مبارزات و شهادت‌شان، امروز سبب رویش نسلی شده که در راه دفاع از اسلام و انقلاب و ولایت تا آخرین نفر و تا آخرین سنگر و تا آخرین قطره خون ایستاده‌اند.