kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۹۱۱۸
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۴
گزارش کیهان از بی‌در و پیکر بودن فضای مجازی

دیگر چه فاجعه‌ای باید رخ دهد تا مسئولان به خود آیند؟!

حدود ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه هفتم اردیبهشت ماه، رو‌به‌روی حوزه علمیه همدان، سرنشینان یک خودرو ۲۰۶ با سلاح به حجت‌الاسلام «مصطفی قاسمی» روحانی ۴۶ ساله تیراندازی کرده و او را به قتل رساندند.



سرویس سیاسی –

به گفته یکی از شاهدان عینی حادثه زمانی که حجت‌الاسلام قاسمی (مقتول) از حوزه علمیه خارج شده از پشت به ضرب دو گلوله توسط ضارب به قتل می‌رسد.حجت‌الاسلام «مصطفی قاسمی» امام جماعت مسجد حاج کربعلی بوده و چندی پیش هم در حوزه علمیه دامغانی به عنوان مسئول کتابخانه فعالیت می‌کرد.
بهروز حاجیلو قاتل این روحانی همدانی نیز در منطقه قاسم‌آباد همدان زندگی می‌کرده و به گفته برخی از نوچه‌های وحید مرادی از اراذل و اوباش معروف همدان بوده که سال گذشته کشته شد؛ قاتل پیش از این عکس‌ها و فیلم‌هایی با انواع سلاح‌های گرم در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده بود. وی بعد از ارتکاب قتل نیز مطلبی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده و به قتل اعتراف می‌کند.
نحوه هلاکت قاتل طلبه همدانی
سردار بخشعلی کامرانی صالح صبح یک‌شنبه ۸ اردیبهشت در جمع خبرنگاران گفت: خوشبختانه قاتل روحانی ۴۶ ساله ساعت ۴ بامداد دیروز در یکی از مناطق حاشیه شهر، به دام افتاد. همه نقاطی که امکان داشت مجرم در آن پنهان شود تحت نظر پلیس قرار گرفت و سرانجام قاتل ساعت ۴ بامداد در یک درگیری مسلحانه در مخفیگاه خود به هلاکت رسید.
کامرانی صالح با بیان این‌که عملیات دستگیری مجرم بیش از ۲۰ دقیقه به طول انجامید، یادآور شد: در این درگیری مسلحانه دو تن از مأموران دچار جراحت سطحی شدند که خوشبختانه در حال حاضر در وضعیت خوبی قرار دارند و جراحت‌شان سطحی است.
تلنگری پر هزینه
برای خطر فضای مجازی بی‌ضابطه
ظاهرا ماجرای قتل مظلومانه طلبه همدانی با ورود نیروی انتظامی برای بازداشت قاتل و سرانجام، درگیر شدن با او و هلاکت رساندنش به اتمام رسید اما این تمام شدن تنها از نظر شکل قضایی و پرونده انتظامی متهم است وگرنه به نظر می‌رسد اتفاق عجیب جنایت، باید جرقه و تلنگر پر هزینه‌ای برای خیلی‌ها باشد.
چرا که قاتل طلبه همدانی در فضای مجازی یک صفحه شخصی داشته و در طول یک سال و نیم فعالیت خود با هزاران دنبال‌کننده، عموماً مطالب و عکس‌ها و فیلم‌هایی منتشر نموده که شاید بتوان در یک کلام، همه آنها را تهدیدی جدی برای امنیت اجتماعی جامعه دانست. چراکه اغلب این فیلم‌ها و تصاویر همراه با نمایش سلاح جنگی بوده است.
حال سؤال مهمی که باید به آن پاسخ داد این است که چطور چنین فرد خطرناکی، مدتها در فضای مجازی بطور آزادانه دست به انتشار چنین مواردی می‌زده و هیچ محدودیت و برخوردی از سوی نهادهای انتظامی، قضایی، اطلاعاتی – امنیتی و سایر نهادهای نظارتی دیگر دریافت نکرده که این فرد را در عالم واقع کنترل کند.
اکنون اینستاگرام و به طوری کلی فضای مجازی بی‌ضابطه و نظارت، در سایه غفلت مسئولان امر به محلی برای بروز و نمایش،عرض اندام ،آموزش و ترویج شرورهای مجازی و گسترش در فضای حقیقی و واقعی شده است.
آنهایی که در صفحات مجازی خود، مکررا این بزهکاری‌ها را نمایش می‌دهند، مانند همین قاتل طلبه همدانی، ممکن است یک روز در عالم واقع هم چنین کاری را انجام دهند. اکنون خروجی این سهل انگاری، از دست رفتن جان یک «انسان مظلوم» است.
از نفرت پراکنی در فضای مجازی
 تا قتل وحشیانه طلبه همدانی
از سوی دیگر پس از انتشار خبر قتل طلبه همدانی، فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن یکی از هم فکران ضارب، با تأیید اقدام وحشیانه او مردم را به این کار تشویق می‌کند. در بخشی از فیلم، گوینده از قاتل یعنی بهروز حاجیلو به خاطر قتل فجیع طلبه همدانی تشکر می‌کند و این اقدام را متأثر از شانتاژ ضدانقلاب می‌داند.
اما نکته مهم در صحبت‌های این فرد‌اشاره به فتوای ساختگی از یک روحانی است که چند روز پیش در فضای مجازی مورد توجه کاربران قرار گرفت. ماجرا از این قرار بود که یک اکانت جعلی با تصویر یک روحانی مازندرانی دروغ کثیفی را به نیروهای حشدالشعبی که برای کمک به سیل‌زدگان در خوزستان بودند نسبت می‌داد. «مهناز افشار» یکی از سلبریتی‌ها حاشیه‌ساز هم این اکانت جعلی را جدی گرفت و در محکومیت آن توئیتی منتشر کرد و به نوعی با بازنشر آن، شایعه پاگرفته در فضای مجازی را بیش از پیش قوت بخشید و به‌این ترتیب سهم خود را در این جنایت داشت.
این در حالی بود که طی روزهای گذشته موج کمک‌رسانی طلاب به سیل‌زدگان و علاقه مردم به آنها مخالفان این روزهای روحانیت را به‌شدت عصبانی کرده بود و از سوی دیگر بخشی از مردم سیل‌زده لرستان و خوزستان و حتی اهل تسنن آق قلا، با مشاهده بیل‌زنی طلاب جوان و کمک به سیل‌زدگان، نظر منفی خود را درباره طلاب و روحانیون تغییر داده بودند.
بر همین اساس چند روز پس از انتشار آن توئیت، همان اکانت جعلی شروع به فعالیت کرد تا شاید اینگونه مردم را نسبت به روحانیون تحریک و فضا را برای جنایت همدان مهیا سازد.
در این میان آنچه که بیش از هر چیز دیگر، مردم و کاربران فضای مجازی را متأثر کرده عاملان جوسازی‌های مسمومی است که در سایه غفلت، عدم نظارت و یا بی‌توجهی مسئولان امر به این‌گونه اقدامات دامن می‌زنند؛ از عناصر ضدانقلاب که در خارج از کشور و در پس عناد چهل ساله دستور قتل و جنایت صادر می‌کند تا سلبریتی‌هایی که در داخل بدون آگاهی از چند و چون ماجرا، جوسازی‌های مسموم را تقویت و علیه قشرهایی همچون روحانیون نفرت‌پراکنی می‌کنند.
مدعیان اصلاحات:  قتل طلبه همدانی تقصیر حجاب است!
نکته تاسف‌بارِ دیگرِ اینکه جریان مدعی اصلاحات که برای حاشیه امنیت مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ‌گریبان چاک می‌کنند و برای تعلیق فلان کنسرت و پخش نشدن آواز فلان مطرب پالوده‌خور با بهائیت ‌اشک ماتم می‌ریزند و از قضا دفاع از فضای مجازی بی‌ضابطه و نظارت را به یکی از ابزارهای تامین اهداف و اغراض سیاسی و جناحی خود تبدیل کرده‌اند، به جای موضع‌گیری مسئولانه، در این ماجرا نیز با فرافکنی و فرار از مسئولیت قتل این طلبه همدانی در بستر فضای مجازی را به موضوع حجاب ربط دادند!
عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی دولت اصلاحات در توئیتی در این رابطه نوشت: «حادثه دیروز همدان نشان می‌دهد پلیس در تشخیص اولویت‌های امنیتی کشور به خطا رفته است. آن‌قدر حواسشان به افتادن روسری خانم‌ها در داخل اتومبیل پرت شده است که تهدید علنی مسلحانه یک شرور را در دو سال اخیر ندیده‌اند.»
الهه کولایی فعال اصلاح‌طلب نیز درباره این جنایت وحشیانه در واکنشی عجیب نوشت: «موبایل من را هم در روز روشن در خیابان شیخ بهایی دزدیدند. پلیس امنیت بر تامین امنیت شهروندان، که وظیفه اصلی‌اش است، تمرکز کند نه حجاب زنان.»
تروریسم فضای مجازی و مدیریت بی‌تفاوت
به هر ترتیب خانواده شهید طلبه همدانی، دو روز است که عزادار هستند و متاسفانه فضای مجازی در سایه غفلت و اهمال‌کاری مسئولان امر، محل بروز و ظهور جانیانی شده که به‌راحتی استفاده از سلاح گرم را نمایش می‌دهند، علیه ارزش‌ها و مقدسات دینی و مذهبی نفرت پراکنی می‌کنند، ترویج مشروب‌خواری و بی‌بند‌و‌باری جنسی می‌دهند و در این سوی میدان، وزارت ارتباطات و نهادهای نظارتی و امنیتی همچنان در خواب غفلت بسر می‌برند.
متأسفانه این ‌موارد که به شکل متعدد- و در ابعاد گوناگون- هرازچندگاه تکرار می‌شود، از رهاشدگی مطلق فضای مجازی و پیام‌رسان‌های خارجی حکایت می‌کند. نکته قابل تامل این‌که گفته می‌شود منشأ اغلب این تروریسم رسانه‌ای، جریان‌های نفاق و سرویس‌های جاسوسی بیگانه هستند. اکنون باید از وزارت ارتباطات و نهادهای امنیتی ذیربط پرسید با وجود این‌که از این تروریسم خبر دارند، چرا با بی‌تفاوتی نسبت به ماجرا رفتار می‌کنند؟!
آنهایی که افتخارشان این ‌بود که دستشان روی دکمه فیلترینگ نیست، چه پاسخی در برابر این خون به‌ناحق ریخته‌شده دارند؟ کشور در حوزه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اخلاقی کم از فضای
 بی‌‌در و پیکر مجازی ضربه نخورده است؛ از آشوب امنیتی گرفته تا اخلال در نظام اقتصادی کشور، جرم و جنایت، ترویج فساد و فحشا و... دیگر چه فاجعه‌ای باید رخ دهد که مسئولان امر به‌ خود آیند و فکری به‌ حال این سگ‌هار
و بی‌قلاده کنند؟!